جامع ترین پورتال سوادکوه شناسی


   در زمینه تاریخ . فرهنگ . اجتماع. اقتصاد و طبیعت سوادکوه مازندران
موضوعات مطالب
نويسندگان وبلاگ
آمار و امكانات
»تعداد بازديدها:

ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید






طراح قالب

Template By: LoxBlog.Com

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید.این وبلاگ با هدف ایجاد همدلی و وفاق فارق از هر نوع تمایلات شخصی ، سیاسی و گروهی بین همه سوادکوهی ها ی عزیزکه در هر کجای جهان وایران زمین حضور دارند و احساس تعلق خاطر عمیق به زادگاهشان سوادکوه دارند ایجاد گردیده است امیدواریم بتوانیم در یک فضای بسیار خوب بخشی از گمشده های عاطفی و تعلقات خاطر مان را که بخاطر دغدغه های روزمره زندگی به دست فراموشی سپردیم بازیابی نموده در این راستا دست تک تک عزیزان سوادکوهی را جهت رسیدن به فضای مطلوب می فشاریم همیشه منتظر حضور سبزتان هستم.
لينك دوستان
» قالب وبلاگ

» فال حافظ

» قالب های نازترین

» جوک و اس ام اس

» جدید ترین سایت عکس

» زیباترین سایت ایرانی

» نازترین عکسهای ایرانی

» بهترین سرویس وبلاگ دهی

گروه خدمات مالی و حسابداری آریانا حساب
ردیاب خودرو
همسریابی
درگاه واسط

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان جامع ترین پورتال سوادکوه مازندران و آدرس

http://savaadkoh.loxblog.com

لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آرشيو مطالب
پيوند هاي روزانه
» سومین مراسم آیینی جشن تتی در پارک لاله تهران

جشن تتی، به روال سه سال گذشته در آخرین پنجشنبه ی اردیبهشت ماه در پارک لاله ی تهران برگزار شد.  تتی واژه ای مازندرانی به معنای شکوفه و نام جشنی است که هرساله به کوشش موسسه ی فرهنگی و هنری پارپیرار در آخرین پنجشنبه ی اردیبهشت ماه برگزار می شود.

iof2g0u8orjqzrj8wva.jpg

v7gm9u2nb9fslo7wsbf.jpg

j3syfxzc9bmacridmvj9.jpg

 

nfeu4010rb7fegzlhqgg.jpg

 

4fdm3j0zyrn0r4fvpqu.jpg



نويسنده : امیر اصغری راد | تاريخ : یک شنبه 31 آبان 1391برچسب:جشن تتی , پارپیرار , | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» خواص گیاهی گزنه

 


 


 

 

گزنه Nettle

نام علمی Urtica dioica
كليات گياه شناسي
گزنه گياهي است كه از دوران ماقبل تاريخ نيز وجود داشته و مردم آن زمان از آن براي تغذيه استفاده مي كردند و از خواص درماني آن اطلاع داشته اند . 
جالينوس حكيم كه در قرن دوم ميلادي زندگي مي كرده آنرا براي رفع سرماخوردگي و بيماری دستگاه تنفسي بكار مي برده است .
گزنه گياهي است علفي و چند ساله كه ساقه آن چهار گوش بوده و بطور قائم تا ارتفاع يك متر بالا مي رو د. اين گياه در خرابه ها ،‌باغها و نقاط مرطوب كه چهارپايان از آن عبور مي كنند بحالت خودرو مي روي ريشه اين گياه خزنده بوده و در ناحيه اي كه سبز مي شود كم كم تمام منطقه را فرا مي گيرد .
ساقه اين گياه را پرزها و تارهاي مخروطي شكل پوشانده كه در صورت لمس كردن ساقه بدست مي چسبد و پوست را مي گزد كه توليد خارش و سوزش مي كند و شايد بهمين دليل آنرا گزنه ناميده اند .
تخم آن نرم ، ريز و تيره رنگ و مانند تخم كتان است قسمت مورد استفاده اين گياه برگهاي تازه ، ريشه شيره و دانه آن است .

 

 

 

 

درباره گزنه بسیار در منابع مربوط به گیاهان دارویی گفته شده است و امروزه نیز علم طب سنتی بخش ویژه ای به این گیاه مفید اختصاص داده است. این گیاه با ارزش نیز در خراسان شمالی به وفور یافت می شود. شرکت گیاهان دارویی بهنام شفابخش نیز توجه خاصی به این گیاه دارد و علاقمندان از جای جای جهان می توانند با ارتباط با مدیریت سایت سفارشات خود را درباره این محصول ارائه دهند. 

خواص داروئي: 
گزنه از نظر طب قديم ايران گرم و خشك است 
1) گزنه مو را تقويت كرده و از ريزش موي سر جلوگيري مي كند ، حتي در بعضي از موارد موي سر دوباره مي رويد . براي استفاده از اين خاصيت 6 گرم سر شاخه ها و برگها و ريشه گزنه را بتنهايي و يا با 30 گرم چاي كوهي در يك ليتر آبجوش ريخته و آنقدر بجوشانيد تا حجم مايع به نصف برسد . شبها مقدري از اين مايع را به سر بماليد و صبح بشوئيد .
2)براي براق شدن و جلا دادن به موها بعد از شستشوي سر موها را با چاي گزنه ماساژ دهيد . بدين منظور يك قاشق چايخوری برگ گزنه خشك را در يك ليوان آب جوش ريخته و مدت نيمساعت بگذاريد بماند . ماساژ دادن با اين چاي ، شوره سر را برطرف مي كند.
3)دستگاه هاضمه را تقويت مي كند
4)ادرار را زياد مي كند
5)براي درمان بيماري قند مفيد است بدين منظور يك فنجان چاي گزنه را سه بار در روز ميل كنيد 
6)ترشح شير را در زنان شيرده زياد مي كند 
7)اخلاط خوني را برطرف مي كند
8)بيماريهاي پوستي را برطرف مي كند 
9)براي باز كردن عادت ماهيانه از دانه گزنه استفاده كنيد 
10)در درمان كم خوني موثر است و تعداد گلبولهاي قرمز را زياد مي كند 
11)اگر در ادرار خون وجود داشته باشد گزنه آنرا برطرف مي كند 
12)گزنه عرق آور است 
13)پاك كننده اخلاط سينه ، ريه و معده است 
14)نيروي جنسي را تقويت مي كند 
15)گرفتيگی هاي كبدي را رفع مي كند 
16)براي از بين بردن زگيل ، ضماد برگهاي تازه آنرا روي زگيل بماليد .
17)براي پاك كردن مثانه ، رفع عفونت مثانه و دفع سنگ از مثانه برگ گزنه را همراه با ريشه شيرين بيان دم كنيد و بنوشيد 
18)براي التيام زخم ها و زخم هاي سرطاني از ضماد تخم گزنه مخلوط با عسل استفاده كنيد 
19)براي برطرف كردن كهير از جوشانده گزنه بمقدار سه فنجان در روز بنوشيد 
20)درد نقرس را كاهش مي دهد 
21)براي برطرف كردن ناراحتي هاي زنانه قبل از عادت ماهيانه از چاي گزنه استفاده كنيد 
22)ناراحتي هاي كليه را برطرف مي كند
23)ضماد آن درد عضلاني را برطرف مي كند 
24)كرم معده و روده را مي كشد
25)درمان كننده بواسير است 
26)براي برطرف كردن درد رماتيسم ، برگهاي تازه آنرا روي پوست بماليد .
خوردنی و در مواردی به صورت مالیدنی به مصرف میرسد.

 



نويسنده : امیر اصغری راد | تاريخ : پنج شنبه 29 مهر 1391برچسب:گیاه گزنه , خواص گیاهی گزنه ,nettle,جالینوس,گیاه دارویی, | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» لحظاتی با شاعر شهیر سوادکوهی

 مجموعه شعر  استاد رحمت اله حسن پوربا عنوان "با تو بودن" برای استفاده علاقمندان به بازار آمد رحمت ا... حسن پور/سوادکوه نیوز

رحمت ا... حسن پور چهره نام آشناس فرهنگی استان مازندران که موسس و رئیس 2 دوره اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی سوادکوه و مشاور مدیر کل اداره تبلیغات استان مازندران بخشی از کارنامه وی است، صبح امروز در گفتگو با خبرنگار فارس با اشاره به این مطلب که شعر موجب جلای روح و باطن انسان را فراهم می آورد، گفت: مجموعه شعر "با تو بودن" با زبان فارسی را تقدیم فرهنگ دوستان استان مازندران می کنم.

وی از برگردان لهجه مازندرانی این مجموعه در آینده نزدیک خبر داد و افزود: در حال جایگزینی لغات مازندرانی به جای لغات فارسی این مجموعه با همکاری نفر برگزیده شعر دفاع مقدس مازندران، استاد ذبیحی هستم.

حسن پور خاطر نشان کرد: شروع این مجموعه با 72 غرل است که در بین مجموعه های شعر کم نظیر است.

این چهره فرهنگی استان مازندران، خاطر نشان کرد: این مجموعه در 144 صفحه و با قیمت 38 هزار ریال در دسترس علاقمندان قرار دارد.

استاد رحمت ا... حسن پور/سوادکوه نیوز

وی با تقدیر از استاندار مازندران برای خرید 100 جلد از این کتاب، یاد آور شد: نمونه های دیگر شعری نیز در این مجموعه وجود دارد و بیان نقطه نظرات کارشناسان و علاقمندان به فرهنگ و ادب، می تواند ما را در دست یابی به اهدافمان یاری رساند



نويسنده : امیر اصغری راد | تاريخ : پنج شنبه 29 مهر 1391برچسب:شاعر سوادکوهی , شعر ,سوادکوه , اداره فرهنگ وارشاد اسلامی مازندران,شعر با تو بودن, | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» گیاهان دارویی منطقه سوادکوه

 

امروزه داروهاي گياهي سهم بزرگي از فرآورده هاي دارويي تجاري ساخته شده را به خود اختصاص داده است .ما نيز وظيفه داريم گياهان دارويي موجود در ايران را به صورت كاملاً علمي و مستند به طب مدرن معرفي نمائيم .زيرا اطلاعات درماني ، عوارض احتمالي و يا احتياط مصرف وغيره در مورد گياهان دارويي بسيار قليل بوده و بيشتر در كتابهايي موجود است كه نگارش آنها بطور صرف سنتي و يا غيرعلمي است .

 

 ايران نيز از معدود كشورهايي است كه از نظر تنوع گياهي بسيار توانمند است.ميتوان جاي جاي اين كشور را به كمك متخصصين امر از طريق طرحهاي ملي بررسي و گياهان دارويي هر منطقه را شناسايي كرد تا سرانجام به يك دستاورد دارويي ملي راه يافت و ايران را همانند گذشته كه داراي اعتبار علمي جهاني بود ، به دنياي علم معرفي كرد.

منطقه جنگلي حفاظت شده اِساس سوادكوه در استان مازندران داراي پوشش گياهي متنوع به ويژه گياهان دارويي مي باشد.هدف از اين طرح معرفي گونه هاي دارويي اين منطقه است

از نظر موقعيت جغرافيايي جنگلهاي منطقه مورد مطالعه ، در حوزه آبخيز شماره هاي 64 و 65 قرار دارد و بر اساس تقسيمات انجام شده جزو جنگلهاي حوزه چوب و كاغذ مازندران مي باشد .

از لحاظ تقسيمات كشوري در حوزه اداره منابع طبيعي سوادكوه قرار دارد . مساحت منطقه حدود 3001 هكتار و در ارتفاع 800 تا 1911 متري از سطح دريا واقع شده است .

اين منطقه در ناحيه رويشي هيركاني يا رويشگاه هيركاني ( خزري ) قرار دارد .

گونه هاي درختي راش ، ممرز ، توسكا ، انجيلي ، بلوط ، افرا ، شيردار گونه هاي غالب جنگلي اين ناحيه م يباشند.

خاك اين منطقه اغلب قليايي و در بعضي از مناطق خنثي با عمق زيرين قليايي و در بعضي از مناطق نيز اسيدي است از نظر پالئواكولوژي جنگلهاي اين منطقه از رسوبات دوران سوم و دوم زمين شناسي انباشته شده است .

 در قسمت شمالي اين منطقه ، رسوبات « ژوراسيك » و در بخشهاي جنوبي آن ، رسوبات دوران دوم « پالئوژن نئوژن » دوران سوم وجود دارد.

در اجراي اين طرح از روش مرسوم فيزيونوميك فلوريستيك استفاده شد .ابتدا شناسايي رويشگاه هاي منطقه انجام شد ، سپس با مراجعه مستقيم به منطقه ، اقدام به جمع آوري نمونه هاي مختلف در همه فصول سال گرديد .براي جمع آوري به همراه لوازم كار شامل نقشه ، قطب نما ، ارتفاع سنج ، تخته پرس ، مقواي خشك كن ، بيل ، كلنگ ، بيلچه ، قيچي باغباني و ... به مناطق مورد مطالعه مراجعه شد.

پس از جمع آوري با استفاده از كليد شناسايي معتبر و نيز با راهنمايي مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي مازندران، نمونه هاي جمع آوري شده شناسايي گرديد.گياهان فوق پس از خشك شدن به مقواي هرباريومي الصاق گرديد و برچسب اطلاعات مربوط به تيره ، نام علمي ، نام فار سي ، نام محلي در صورت وجود ، محل جم ع آوري ، تاريخ جمع آوري ، ارتفاع محل جم ع آوري از سطح دريا ، نام جم عآوري كنندگان و نام شناسايي كننده در آن درج گرديد .اين گياهان تحويل هرباريوم دانشگاه آزاد اسلامي سوادكوه گرديد .

از بين گياهان جمع آوري شده بيش از پنجاه گونه گياه دارويي شناسايي گرديد .نمونه هاي مذكور خواه از نظر طب سنتي خواه از نظر طب مدرن از نظر مواد مؤثره ، اندام مورد مصرف و موارد درماني و ... مورد مطالعه قرار گرفت .در اين مقاله به ذكر مهمترين و مشهورترين گياهان دارويي علفي مربوط به اشكوب اول پرداخته شد ه است .

پيشنهاد ميشود كه در مورد خواص دارويي و مواد مؤثره گياهان اين منطقه ، تحقيقات عملي گسترد ه تري صورت پذيرد.در واقع نياز به همكاري هم هجانبه از طرف متخصصين از جمله سيستماتيسي نها و فيزيولوژيس تهاي گياهي ، داروسازان ، پزشكان ، شيميدانان مي باشد.

همچنين بدنبال اين طرح ، در همين راستا طرحهاي پژوهشي ديگري در با ديد علمي و « گياهان دارويي ايران » مناطق ديگر كشور صورت پذيرد تا به همان هدف ملي مدرن دست يافت.

نمونه های از گیاهان دارویی در دامنه های رشته کوه البرز

 اروانه • اسپرزه • اسطوخودوس • افسنطین • آق اوستا • آقطی سیاه • اکالیپتوس • انجبار • اسفند دانه • انجدان رومی • آنغوزه • آویشن • باباآدم • بادرشبو • بادرنجبویه • بارهنگ • باریجه • برگ بو • برگ سنا • برنجاسف • بن سرخ • بنگرو • بنه • بولدو • بومادران • بهار نارنج • بهمن‌پیچ • بیدمشک • پای خر • پرسیاوشان • پروانش • پنج‌انگشت • پنیر باد • پنیرک • پونه‌سا • پونه سنبله‌ای • پیازچه • پیرتر • پیرو • تاتوره • تخم کتان • ترشک • ترخون • ترنجبین • تره • جعفری فرنگی • جعفری • خارخسک • چای کوهی • چویل • خار علیص • خار مقدس • ختمی • دارواش • داز • درمنه • دم شیر • رازک • رازیانه • رومارن • روناس • ریحان مقدس • ریحان • ریواس • زنجبیل • زوفا • ژینکو • سپستان • سُداب • سرخ‌ولیک • سنا • سنبل‌الطیب • سنبل خطایی • سنجد • سورنجان • سیاه‌دانه • سیر • شابیزک • شاه‌تره • شاهِسپَرَم • شبدر قرمز • شنبلیله • شوید • شیرین‌بیان • صبر زرد • صعتر • عروسک پشت پرده • عطر مازندران • علف چشمه • علف لیمو • علف هفت‌بند • غافث • فرنجمشک • فلفل مجار • فلوس • فوکا • قاصدک • کاسنی • کافور • کاکوتی • کرچک • کنار • کوشاد • کیسه کشیش • گل گاوزبان • گز روغن • گز علفی • گزنه • گشنیز • گل بی‌مرگ • گل راعی • گل ماهور • گل همیشه‌بهار • گلپر • گلرنگ • گلنار • گون کتیرا • لوزارنگ • ماریتیغال • مامیران کبیر •
نويسنده : امیر اصغری راد | تاريخ : پنج شنبه 29 شهريور 1391برچسب:گیاهان دارویی, سوادکوه, اروانه • اسپرزه • اسطوخودوس • افسنطین • آق اوستا • آقطی سیاه • اکالیپتوس • انجبار • اسفند دانه • انجدان رومی • آنغوزه • آویشن • باباآدم • بادرشبو • بادرنجبویه • بارهنگ • باریجه • برگ بو • برگ سنا • برنجاسف • بن سرخ • بنگرو • بنه • بولدو • بومادران • بهار نارنج • بهمن‌پیچ • بیدمشک • پای خر • پرسیاوشان • پروانش • پنج‌انگشت • پنیر باد • پنیرک • پونه‌سا • پونه سنبله‌ای • پیازچه • پیرتر • پیرو • تاتوره • تخم کتان • ترشک • ترخون • ترنجبین • تره • جعفری فرنگی • جعفری • خارخسک • چای کوهی • چویل • خار علیص • خار مقدس • ختمی • دارواش • داز • درمنه • دم شیر • رازک • رازیانه • رومارن • روناس • ریحان مقدس • ریحان • ریواس • زنجبیل • زوفا • ژینکو • سپستان • سُداب • سرخ‌ولیک • سنا • سنبل‌الطیب • سنبل خطایی • سنجد • سورنجان • سیاه‌دانه • سیر • شابیزک • شاه‌تره • شاهِسپَرَم • شبدر قرمز • شنبلیله • شوید • شیرین‌بیان • صبر زرد • صعتر • عروسک پشت پرده • عطر مازندران • علف چشمه • علف لیمو • علف هفت‌بند • غافث • فرنجمشک • فلفل مجار • فلوس • فوکا • قاصدک • کاسنی • کافور • کاکوتی • کرچک • کنار • کوشاد • کیسه کشیش • گل گاوزبان • گز روغن • گز علفی • گزنه • گشنیز • گل بی‌مرگ • گل راعی • گل ماهور • گل همیشه‌بهار • گلپر • گلرنگ • گلنار • گون کتیرا • لوزارنگ • ماریتیغال • مامیران کبیر • مخلصه وحشی • مرّ مکّی • مرزنجوش • مرزنجوشتر • مرزه • مریم‌گلی • مورت • موسیر • نعناع • هلیله سیاه • همشکی • هویج وحشی •, | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» خواص گیاهی الزی یا سیر کوهی یا والک

الزی ، سیر کوهی یا والک  "

 الزی - سیر کوهی - والک - اساس

 

"الزی ، سیر کوهی یا والک"   گیاهی است شبیه پیاز با دانه ها و گل سفیدرنگ این گیاه خودرو است که در رشته کوه البرز و فقط در فصل بهار می ‌روید. سرشار از کلسیم و انواع ویتامین های نافع بدن است.

"الزی ، سیر کوهی یا والک" یکی از گونه‌ های سیر و به اصطلاح نوعی سیرکوهی است. نام علمی آن Allium ursinum L و نام انگلیسی آن Board-leaved Garlic، wild Garlic و از خانواده Liliaceae می باشد.

"الزی ، سیر کوهی یا والک"با نام‌ های پیاز خرسی، سیر جنگلی، سیر خرس نیز از آن یاد می ‌شود.

  بسیار ملایم ‌تر و شیرین ‌تر از سیر معمولی است و بیشتر مصرف دارویی دارد. دارای سه برجستگی كاملامشخص است بوی سیر و پیاز میدهد و اغلب دارای ۲ برگ دارز نوك تیز و دارای دمبرگ است .

ترکیبات شیمیایی  :

 "الزی ، سیر کوهی یا والک" حاوی ترکیباتی مانند اسانس فرار که حاوی ترکیبات گوگردی است، می باشد. این گیاه را در فصل بهار می‌ چینند و برای فصول دیگر به دو روش فریز کردن و یا خشک کردن نگهداری می‌ کنند.خشک کردن حتماً باید به روش در سایه عمل کنید.

 خواص و اثرات دارویی :الزی - والک - سیر کوهی - اساس

1-"الزی ، سیر کوهی یا والک"در موارد تصلب شرایین، اسهال، اتساع روده ای، آنفلوانزا، برونشیت، بیماری اسهال خونی از نوع آمیبی و سیاه سرفه به کار می رود.

2-خوردن آن تنفس را آسان و تنگی نفس را درمان مى کند.

3-مداومت در خوردن "الزی ، سیر کوهی یا والک"سبب ریزش موى سفید و در آمدن موى سیاه به جاى آن می شود. این خاصیت به علت داشتن فلز منگنز است که در آن زیاد بوده و عامل سیاهى موى بدن انسان مى باشد

4- "الزی ، سیر کوهی یا والک"با انبساط ملایم عروق خونی سبب کاهش فشار خون می شود.

5-سرشار از ویتامین C بوده و داراى لعاب و صمغ زیاد مى باشد.

6-"الزی ، سیر کوهی یا والک"برای تصفیه خونبسیار مفید است و در ناراحتی‌ های هاضمه کمک می ‌کند و خواص پیاز آن تا حدود زیادی شبیه سیر است.

7- مصرف گیاه "الزی ، سیر کوهی یا والک" باعث کاهش قند و پیشگیری از افزایش فشار خون در مبتلایان به دیابت می ‌شود.

8-"الزی ، سیر کوهی یا والک"برای کسانی که تنگی عروق دارند و همچنین برای سرگیجه بسیار مفید است.

9-این گیاه ضد عفونى کننده ی قوى است؛ به هضم غذا کمک مى کند و ضد کرم معده و کرم کدو است.

10- اثر خوبى بر روى اعصاب دارد و از آن براى درمان نسیان، تقویت اعصاب و اشخاص ‍فلج استفاده می کنند.

11-تسکین دهنده ی درد روماتیسم ، سیاتیک و نقرس مى باشد.

12-ادرار را باز مى کند و رنگ چهره را نیکو مى سازد.

13-پادزهر سموم حیوانى و غذایى هست.

14-مداومت در خوردن"الزی ، سیر کوهی یا والک"سبب ریزش موى سفید و در آمدن موى سیاه به جاى آن می شود. این خاصیت به علت داشتن فلز منگنز است که در آن زیاد بوده و عامل سیاهى موى بدن انسان مى باشد. از این نظر شباهت زیادى به سیر دارد.

15-به علت داشتن املاح زیاد، خون را قلیایى کرده و اسیدی بودن آن را از بین مى برد.

16-میوه ی"الزی ، سیر کوهی یا والک"بسیار خنک و ضد رطوبت بدن است و راه ورود میکروب ها را به عروق مى بندد و از خونریزى و فساد خون جلوگیرى کرده و رقت خون را درمان مى کند.

17-ملین و اشتهاآور بوده و ادرار را زیاد مى کند.

18- "الزی ، سیر کوهی یا والک"برای کسانی که تنگی عروق دارند و همچنین برای سرگیجه بسیار مفید است

19-مسکن صفرا و پاک کننده صفرا از امعاء است.

20-بهترین درمان  روماتیسم و تصلب شرائین است، براى کسانى که از درد معده رنج مى برند، میوه ى خوبى است و از تحریکات جلدى جلوگیرى مى نماید.

21-شربت"الزی ، سیر کوهی یا والک" براى مبتلایان به تب و آبله مرغان و سرخک بسیار مفید است. غرغره ی جوشانده ی آن براى درمان دردگلو و آنژین سود فراوان دارد.

22-سکنجبین میوه آن خنک کننده بوده و براى رفع یرقان و التهاب صفرا و کبد سودبخش است.

23-اگر بر روی پوست مالیده شود باعث قرمزی پوست می شود.

24-به صورت موضعی برگ های له شده ی آن را می توان برای از بین بردن آبسه و کورک به کار برد.

25-مالیدن عصاره میوه ى "الزی ، سیر کوهی یا والک"جهت زخم هاى آبدار و چرکى نافع بوده، آن ها را خشک مى کند و گل آن نیز همین خاصیت را دارد.

26-ضماد برگ  "الزی ، سیر کوهی یا والک"جهت زخم هاى سرد و برآمدگى چشم از حدقه مفید است. عصاره ی برگ و ساقه ی آن که تازه چیده و کوبیده شده را با کمى صمغ مخلوط نمایید، جهت امراض ‍چشم مخصوصا جوش پلک و ریزش اشک، ناخنه و ورم پلک چشم مفید مى باشد.

27-جویدن برگ "الزی ، سیر کوهی یا والک"جهت ورم لثه و رفع بى حسى آن مفید مى باشد. جوش هاى دهان را از بین مى برد و بوى بد دهان را برطرف مى نماید.

28-نوشیدن آب برگ و ساقه ی آن که تازه باشد با کمى صمغ عربى جهت تقویت معده و خونریزى معده و بند آمدن اسهال و معالجه بواسیر نافع است.

29-گل "الزی ، سیر کوهی یا والک"نیز اسهال را بند مى آورد و ضماد برگ آن بر روى دکمه بواسیر خونى نافع است.

30-نوشیدن جوشانده ى ریشه ی "الزی ، سیر کوهی یا والک" علاوه بر بند آمدن اسهال، سنگ کلیه و مثانه را خرد مى کند.

از برگ این گیاه تا می توانید استفاده کنید و چنان چه در اختیار ندارید از سیر معمولی چه از برگ و چه از پیاز آن میل نمایید. اثر گیاه تازه بهتر از پخته ی آن است. برگ آن را همراه با جعفری و پیازچه به صورت سبزی خوردن یا سالاد، سوپ، آش کوکوی بدون تخم مرغ می توانید تناول نمایید.

"الزی ، سیر کوهی یا والک" در فصل بهار در سوادکوه فراوان می روید و در روستای اساس هم مورد استفاده بالا است .

 توجه: لازم به یادآوری است گیاهان خود رو  را بدون شناسایی کامل نباید مصرف کرد برای مثال "الزی ، سیر کوهی یا والک"  نمونه غیر خوراکی آن که بسیار شبیه خودش  است نیز وجود دارد  و بسیار تلخ است که در سوادکوه معروف به الزی مار است ، خودرو و برگ های پهن دارد و غیرخوراکی است .



نويسنده : امیر اصغری راد | تاريخ : پنج شنبه 29 تير 1391برچسب:الزی, سیر گیاهی ,والک ,گیاهان دارویی,, | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» تصاویری از شهر آلاشت

زادگاه رضا شاه در آلاشت

اتاق زادگاه رضا شاه

 

زادگاه رضا شاه و موزه ی مردم شناسی آلاشت

 

 

 

 

 

 

 

مسجد قدیمی آلاشت

 http://savaadkoh.loxblog.com

http://savaadkoh.loxblog.com

http://savaadkoh.loxblog.com

 

 

رصد خانه

 


 http://savaadkoh.loxblog.com

 

 

قله ارفه و نرو در سمت چپ تصویر

 

 http://savaadkoh.loxblog.com



نويسنده : امیر اصغری راد | تاريخ : دو شنبه 28 خرداد 1391برچسب:الاشت, زادگاه رضاشاه ,موزه الاشت , طبیعت الاشت , , | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» سوادکوه در تصاویر ماهواره ای

 

*در عکس زیربه موقعیت سوادکوه نسبت به دیگر شهرهای استان واقلیم جنگلی آن توجه نمایید .

سوادکوه 

 *درعکس زیر متاسفانه امکان گنجاندن شهر آلاشت وجود نداشت .

عکس سوادکوه

*آیا میتوانید روستای خود را در عکس زیر بیابید.

عکس زیراب محمود بهرامزاده

*نکته جالب توجه درعکسهای فوق ،قرارگرفتن شهر زیراب در بین کوهها تاشعاع چند کیلومتری است وبه همین دلیل است که جلال آل احمد نویسنده معاصر در یکی از دو داستان خود که درمورد زیراب نوشته است (که البته مایه مباهات است) از زیراب با نام دره زیراب نام برده است .

http://savaadkoh.loxblog.com



نويسنده : امیر اصغری راد | تاريخ : پنج شنبه 2 خرداد 1391برچسب:سوادکوه , تصاویر ماهوار ه ای از سوادکوه , , | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» دو شاخه سنگ شیرگاه

 

یکی از جاهای دیدنی و با صفای شیر گاه ، دو شاخه سنگ میباشد که برای رفتن به آنجا باید ابتدا پس از رسیدن به رودخانه، دمپایی پوشیده و دمپای شلوار را تا زانو بالا زده و به مدت حدود یک ساعت بر خلاف جهت جریان آب ، طی مسیر نمایید تا به دو شاخه سنگ برسید

 

در این مسیر، چندین مکان جهت شنا کردن وجود دارد از جمله ؛ آب کره ، بالا سد ، آب یخ ( که ۳۰ متر بالاتر از آن چشمه آب یخ نیز وجود دارد)،گردالی ، پایین تر ز دوشاخه سنگ .

تصاویر مربوط به دوشاخه سنگ

 

 

محل شنای آب یخ

چشمه آب یخ

 

محل شنای گردالی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سی متر پایین تر از 2 شاخه سنگ

 

 

دو شاخه سنگ



نويسنده : امیر اصغری راد | تاريخ : دو شنبه 2 خرداد 1391برچسب:دو شاخه سنگ شیرگاه , طبیعت سوادکوه, سوادکوه گردی ,آب کره ,بالاسد , آب یخ , | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» امامزاده عبدالحق زیراب از قاب دوربین

http://savaadkoh.loxblog.com



نويسنده : امیر اصغری راد | تاريخ : پنج شنبه 1 خرداد 1391برچسب:امامزاده عبدالحق زیراب , زیراب , سوادکوه , , | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» جاده زیراب شیرگاه در قاب دوربین

 

 

 

   تصاویری از مسیر زیراب - شیرگاه

اون همه عشق و حال محال یادم بره



نويسنده : امیر اصغری راد | تاريخ : دو شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:تصاویر جاده زیراب به شیرگاه , | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» روستای دوآب در قاب دوربین

http://savaadkoh.loxblog.com

http://savaadkoh.loxblog.com



نويسنده : امیر اصغری راد | تاريخ : پنج شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:دوآب , دواب ,روستای دواب , عکس دواب, | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» عکس‌های روند ساخت پل ورسک

در هر دوره‌اي از زمان و هر جا كه اراده‌اي توانا به منصه ظهور مي‌رسد، در پي آن شگفتي‌ها پديد مي‌آيد.
با نگاه به چشم‌انداز راه آهن ايران، چه در شمال هنگام عبور از قلل شامخ البرز و چه در جنوب هنگام گذشتن از فراز دره‌ها و كوه‌هاي سخت و بلند به راحتي مي‌توان به اهميت و عظمت آن پي برد.
يكي از اين شاهكارهاي راه آهن كشور مي‌توان از پل ورسك نام برد كه حتي به‌ عنوان يكي از شاهكارهاي معماري راه آهن جهان از آن ياد مي‌كنند.
راه آهن شمال كشور حدود هزار و 500 دستگاه پل و آب‌رو به‌طول تقريبي 6 هزار و 850 متر دارد كه پل ورسك به‌ عنوان بزرگ‌ترين پل راه آهن شمال كشور به شمار مي‌رود.
پل ورسك شاهكار مهندسي قرن كه به حق پل پيروزي در جنگ جهاني دوم لقب گرفته است، ‌به ‌طول 86 متر با دهانه اصلي 66 متر و ارتفاع 110 متر بزرگ‌ترين پل راه آهن شمال ايران است.
از اين پل كه شهرت جهاني نيز دارد و نام آن در تمام آثاري كه پس از پايان جنگ جهاني دوم منتشر شد، با عنوان پل پيروزي ياد شده است.
ساخت پل ورسك كه از مهم‌ترين رويدادهاي فني مهندسي راه آهن كشور محسوب مي‌شود، توسط مهندسان آلماني و كارگران فني كار گذاشته شد.
پل ورسك كه در واقع از شاهكارهاي معماري جهان به شمار مي‌رود، در دره ورسك واقع در 85 كيلومتري جنوب قائم شهر ـ تهران در محور سوادكوه قرار دارد و راه آهن سراسري تهران ـ شمال را به هم متصل مي‌كند.
عظمت اين كه در واقع دو كوه عظيم و سخت گذر عباس آباد را به يكديگر اتصال مي‌دهد، حقيقتي انكارناپذير است كه حتي جهانگردان خارجي نيز به آن اعتراف دارند و در برابر عظمت و بزرگي و اراده آهنين طراح و سازندگان آن سر تعظيم فرود مي‌آورند.

پل ورسک
هزينه ساخت در آن در سال‌هاي ساخت راه آهن سراسري ايران يعني سال‌هاي 1306 تا 1317، بالغ بر 26 ميليون ريال بود.
به لحاظ ويژگي‌هاي منحصر به فرد، اين پل جزو آثار ملي ايران كشور محسوب مي‌شود.
از حدود 120 سال پيش احداث راه آهن سراسري از مهم‌ترين آرزوهاي ايرانيان بوده است، ‌مردم مناطق شمال نيزهمواره در انديشه احداث خطوط ريلي و اتصال به مركز كشور بوده‌اند.
راه آهن شمال همزمان با تاسيس راه آهن سراسري در زمان سلطنت رضاخان در بيست و سوم مهرماه 1306 هجري شمسي برحسب نياز و دستوردولت‌هاي استعمارگر انگليس و روسيه آغاز و در شهريور 1316 خاتمه يافت.
حوزه استحفاظي راه آهن شمال از سوزن خروجي ايستگاه گرمسار واقع در استان سمنان آغاز و با عبور از كوه‌هاي سربه فلك كشيده البرز و بخش‌هايي از استان تهران وارد استان مازندران و مناطق زيباي جنگلي شده و با عبور از شهرهاي متعدد و مناطق جلگه‌اي وارد استان گلستان و در نهايت به ايستگاه گرگان ختم مي‌شود.
طول راه آهن شمال 382 كيلومتر به‌ علاوه 21 كيلومتر خط انشعابي بندر اميرآباد و همچنين در مجموع 91 كيلومترخطوط فرعي شامل 5/43 كيلومتر تجاري و 5/47 كيلومترخط ما نوري است.
راه آهن شمال داراي 27 ايستگاه بزرگ و كوچك است كه هم اكنون دو ايستگاه تيرتاش و گلوگاه بسته است و به لحاظ شرايط اقليمي به دو قسمت جلگه‌اي و كوهستاني تقسيم مي‌شود.
بلندترين نقطه اين خط گردنه گدوك با ارتفاع 2 هزار و 112 متر از سطح دريا است.
‌اين خط از گرگان تا شيرگاه به‌ طول 187 كيلومتر از كنارجلگه‌هاي سرسبز عبور مي‌كند و سپس به‌ طول 113 كيلومتر با عبور از مناطق جنگلي و كوهستاني وارد گردنه گدوك و فيروزكوه مي‌شود.
اين مسير مملو از صحنه‌هاي زيباي عبور از جنگل در حاشيه رود تالار، پل معروف ورسك و سه خط طلايي كه هر بيننده‌اي را محو تماشاي خود مي‌كند، است.
اين خط سپس به‌طول 81 كيلومتر با عبور از جلگه جنوبي فيروزكوه وارد شهرستان گرمسار مي‌شود.
راه آهن شمال داراي 95 تونل به‌ طول حدود به 27 كيلومتر است كه بزرگترين آن تونل گدوك به‌ طول 2 هزار و 887 متر است، اين تونل بزرگ‌ترين تونل راه آهن سراسري نيز است.
نقل است كه در هنگام احداث اين تونل‌ها خطرات فراوان ناشي از نفوذ آب و نيز انفجارهاي متعدد ناشي از گازهاي متصاعد همواره كارگران و مهندسان را در معرض تهديد قرار داد.
مهم‌ترين حادثه بوجود آمده در اين زمينه مربوط به تابستان سال 1312 بود كه در تونل گدوك رخ داده است.
كارگران در هنگام حفر اين تونل به يك منبع آب زيرزميني برخورد كردند كه بلا فاصله پس از حفر تونل، آب به شدت جاري شد.
جريان اوليه آب در حدود 120 ليتر در ثانيه بود، به ‌طوري كه در همان لحظات اوليه محوطه جلوي تونل به رودخانه‌اي خروشان تبديل شد.
همچنين هنگام حفر تونل شماره 36 متصاعد شدن گازهاي متان چندين بار موجب وقوع انفجارهاي شديد شد كه خاموش كردن شعله‌هاي آبي رنگ آن گاه تا يك ماه به طول مي‌كشيد.
در اين شرايط كارگران در حرارت بالاتر از 55 درجه بكار خود ادامه مي‌دادند.
در تاريخچه احداث راه آهن در ايران مي‌توان مراحل ساخت راه آهن را به ايجاد راه آهن غيردولتي و دولتي تقسيم كرد.
ساخت راه آهن غيردولتي با ساخت راه آهن حضرت عبدالعظيم درسال 1261 شمسي آغاز شد كه اين راه آهن شامل خط آهني در حدود هشت كيلومتر و به عرض هزار ميليمتر از تهران به شهر ري به ‌وسيله مسيوبواتال فرانسوي كشيده شد كه بعدا امتياز آن به يك كمپاني بلژيكي واگذار شد.
راه آهن شركت نفت ديگر راه آهن غيردولتي ساخته شده در ايران بود كه شركت سابق نفت نيز براي رفع حوايج خود در محوطه تاسيسات نقت جنوب اقدام به احداث راه آهني كرد كه حدود آن 165 كيلومتر و عرض آن بين خزيمه و مسجد سليمان 760 ميليمتر و در آبادان به 920 ميليمتر مي‌رسيد.
راه آهن دولتي با ساخت راه آهن سراسري در ايران شكل گرفت به‌طوريكه در23 مهرماه 1306 اولين كلنگ ساختمان راه آهن سراسري در تهران محل فعلي ايستگاه تهران بر زمين زده شد.
و ازهمان وقت رسما ساخت راه آهن از سه نقطه جنوب ـ مركز ـ شمال آغاز شد و كار ساخت راه آهن سراسري در27 مرداد ماه 1317 به پايان رسيده و دو خط شمال و جنوب در ايستگاه سميه به يكديگر متصل و در روز سوم شهريورماه 1317 اين خط با تشريفات خاصي رسما افتتاح و بهره‌برداري آن شروع شد.
راه آهن گرمسار ـ مشهد، راه آهن تهران ـ تبريز و راه آهن قم ‌ـ يزد از ديگر خطوط راه آهن دولتي كشور به شمار مي‌روند‌.
هم اكنون طول خط راه آهن ايران 8 هزار و 565 كيلومتر است.
ورسک یکی از راهبردی ترین پل‌های راه آهن ایران است که عملیات ساخت آن توسط شرکت ایتالیایی (پیزاگالی) و تحت نظارت شرکت کامپساکس در نوامبر 1934 (آبان 1313) آغاز و در سپتامبر 1936 (شهریور 1315) به اتمام رسید. دهانه پل حدود 60 متر و ارتفاع آن از کف دره 120 متر است. برای ساخت پل دو میلیون و ششصد هزار ریال هزینه شد.
هانس ناتر (1856-1954) نابغه ریاضی و پلسازی، فارغ التحصیل دانشگاه پلی تکنیک زوریخ (سوئیس) که طراحی و انجام محاسبات پل‌های راه آهن سراسری ایران (و نیز پل ورسک) توسط گروهی از مهندسان تحت نظارت او انجام شد.
لادیسلاوس فون رابسویچ (معروف به مهندس ورسک 1893-1975) اهل اتریش و ناظر بر عملیات احداث پل ورسک که به همراه خانواده اش در خانه‌ای واقع در دره ورسک و نزدیک به پل اقامت داشت. بعدها تحصیلات خود را تا دکترای مکانیک سنگ ادامه داد. او مسئولیت احداث تونل‌های مسیر راه آهن را نیزبعهده داشت. رابسویچ از بنیان گذاران روش تونلزنی جدید اتریشی(NATM) بود.
عکس‌های این نمایشگاه در مکاتبه پیمان صدفی با خانواده لادیسلاوس فون رابسویچ به دست آمده است.



نويسنده : امیر اصغری راد | تاريخ : شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:ورسک,هانس ناتر,راه اهن سراسری ایران ,شرکت پیزاگالی, حفر تونل, گدوک, | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» جنگل های سوادکوه

 

بخش وسیعی از شهرستان سوادکوه دارای جنگلی متراکم و متنوع با درختهائی نظیر راش، افرا، توسکا، ملج و نوع کمیاب درخت سردار یا سرخدار می‌باشد.

جنگلهای بکر در مناطقی که میان بومیان و اهالی پرتاس خوانده می‌شوند دارای مسیبرهای دشوار بوده ولی به لحاظ قرار گرفتن در ارتفاعی خاص، همواره در پوششی از مه قرار داشته و مناظر بدیعی را پدید می‌آورند. در میان این نو ع از جنگلها نیز دره‌های زیبا، بهمراه نهرها، آبشارها و چشمه سارهای متعدد، خودنمائی می‌کند.

وجود درخت‌ها و درختچه‌های منحصر بفردی مانند سف، تل، تلکا، زرشک، الاش و لازه بهمراه گیاهان میوه دار وحشی مثل ازگل، ولیک، زال زالک، گالش انگور، سولس و ته دونه، بر جذابیت نواحی جنگلی سوادکوه افزوده‌است.

برخی از نقاط جنگلی این شهرستان که برای برنامه ریزی در بخش گردشگری مناسب است عبارتند از:

  • ناحیه جنگلی لفور

این جنگلها در مرکز دهستان لفور و شارقلت و در مسیر و محدوده اطراف سد دارای زمینه بسیار مساعد برای اجرای طرحهای توریستی هستند. اکنون نیز علیرغم عدم برخورداری از امکانات مناسب اقامتی و پذیرائی، با وجود روستاهای زیبای بورخانی، گشنیان، نفت چال، چاکسر، اسبو کلا، گالش کلا، میرار کلا، غوزک رودبار، اماکلا، کالی کلا، مرزی دره و عالم کلا و به همراه چشمه سارها، رودها، انهار و مناظر بی نظیر طبیعی دیگر، از بدیع‌ترین چشم اندازها برخوردار است و در تعطیلات سالانه گردشگران بیشماری را بخود جذب می‌نماید.

  • جنگل اسلام آباد

این منطقه نیز در ۶ کیلومتری شرق شهر شیرگاه و در مجاورت سد سنبل رود قرار گرفته و سمت از جنوب غربی سد مذکور آغاز و در جنوب روستای کلیج خیل و در شرجی کلا به منطقه زیولا و جنگل کتو دره ختم می‌گردد. این ناحیه علاوه بر پوشش مناسب گیاهی و دارا بودن مناظر طبیعی متعدد، دارای فضای مناسبی برای ایجاد امکانات جذب گردشگر برای گذران اوقات فراغت می‌باشد.


  • جنگل اندر کلی

در ۵ کیلومتری شرق شهر شیرگاه واقع شده و با برخورداری از اراضی مسطح و یکنواخت در مجاورت رودخانه تا حاشیه شرقی شهر شیرگاه و در امتداد جاده شیرگاه به قائم شهر، در حوالی روستاهای چای باغ، تپه سر، چالی و شورخیل برای احداث پارک جنگلی بسیار مناسب است.


  • جنگل کاشی آباد (جمشید آباد)

این محوطه در انتهای روستای جمشید آباد، ۱ کیلومتری غرب جاده زیرآب به شیرگاه و ۶ کیلومتری شمال غرب شهر زیرآب واقع شده و برخورداری از یک دره زیبای جنگلی، قرار گرفتن در مجاورت یک آبادی، عبور جاده و راه آهن سراسری از کنار آن، جریان رودخانه بزرگ تلار در وسط این منطقه از ویژگیهای شاخص و بارز آن به شمار می‌رود عوامل مذکور باعث گردیده که جنگل کاشی آباد بدون دارا بودن حداقل امکانات تفرجگاهی مانند آب و سرویس‌های بهداشتی، اکنون نیز مورد استفاده دهها هزار گردشگر و دوستداران طبیعت برای گذران اوقات فراغت بویژه در فصل تابستان از این مکان زیبا، قرار می‌گیرد.


  • جنگل گروسر

این ناحیه در ۱۸ کیلومتری شمال غرب شهر شیرگاه و در کنار جاده لفور به شیرگاه واقع شده و نام آن نیز به مناسبت وجود یک چشمه آب معدنی گوگردی، گروسر می‌باشد. این چشمه بهمراه دهها چشمه آب شیرین، آبشارهای کوچک و بزرگ، رودخانه و کوهستان شرائط محیط بسیار جذاب و زیبا را فرا هم آورده که در حال حاضر نیز هزاران گردشگر بومی و غیر بومی برای گذران تعطیلات از این مکان بهره برداری نمائید. رودخانه معروف بابل رود نیز از کنار آن عبور می‌کند. بخش کوچکی از این جنگلها در محدوده شرقی دهستان بابل کنار شهرستان بابل قرار گرفته‌است.


  • جنگل میان کلا آبشار

در حد فاصل بین دو شهر زیرآب و شیرگاه قرار دارد و عبور جاده شوسه تهران، شمال، راه آهن سراسری و رودخانه تلار با ارتفاعات پوشیده از انبوه گیاهان متنوع از ویژگیهای این مکان است.


  • جنگلهای شرق جاده شیرگاه به قائم شهر

در منتهی الیه شمالی شهرستان سوادکوه و در میان روستاهای چای باغ، بشل، برنجستانک و پل شاهپور قرار دارد. وجود راههای دسترسی مناسب، رودخانه و سد انحرافی بر جذابیت‌های آن افزوده و محیط مساعدی را برای جذب گردشگر فراهم ساخته‌است.


  • جنگل خی پوست

در ۲۷ کیلومتری شرق شهر زیرآب قرار داشته و در محدوده‌ای باطول ۱۳ کیلومتر بخاطر وجود گونه‌های خاصی از درختان شمشاد، بسیار زیبا و مشهور می‌باشد.


  • جنگل کسلیان

در ۳۰ کیلومتری شمال شرق شهر زیرآب و در دهستان کسلیان واقع گردیده و از کل مسیر دسترسی آن، ۱۴ کیلومتر جاده آسفالته و ۱۶ کیلومتر دیگر شنی می‌باشد. این منطقه زیبا با دارا بودن دره‌های زیبای جنگلی و رودهای متعدد دارای چشم اندازهای بی نظیر و دیدنی است. برج تاریخی و معروف لاجیم در منتهی الیه این جنگل قرار دارد.


  • جنگل دهستان شرق و غرب شیرگاه

در مورد وجه تسمیه شهر شیرگاه، عده‌ای از محققین بر این عقیده‌اند که در روزگاران گذشته در این ناحیه مبارزه‌ای بین یک شیر و یک گاو در گرفت و بعلت کشته شده شیر در این مبارزه این منطقه را شیرگاه نامیدند. نامهای دیگر این منطقه خارخون و بعد از احداث جاده سراسری، خطه بوده‌است.

واژه شیر در زبان پهلوی گاهی به معنی شهریار بکار رفته و در برخی از متون نیز به عنوان پسوند مکان مورد استفاده قرار گرفته و بهمین دلیل می‌توان گفت که شیرگاه در سده‌های باستانی محل استقرار شهر یاران بوده‌است. در زبان بومیان قدیم نیز واژه شر بجای واژه سفید استفاده می‌شد و شیردار یا شردار نام درختی از تیره افرا بوده و شاید به دلیل فراوانی این نوع درخت در جنگلهای اطراف این ناحیه، را شیردارگاه می‌خواندند که به مرور زمان به شیرگاه بدل گردیده‌است. در بسیاری از نقاط مازندران مانند توسکا چال، انار جاری و کنس خابن، این نوع نامگذاری رایج بوده‌است.

جنگلهای این نواحی در ۴ کیلومتری شهر شیرگاه و در مجاورت روستاهای کلیج خیل، آهنگر کلا، کتی لته، فرامرز کلا، بورخیل و ایواک و مانند دیگر نواحی جنگلها دارای زیبائیهای طبیعی بکر و زمینه مساعد برای اجرای طرحهای مختلف و متنو ع توریستی است.


  • جنگل جوارم

محوطه پهناور جوارم در مسیر اصلی تهران به شمال کشور، در مقابل روستای جوارم و ۸ کیلومتری شمال شهر زیرآب واقع شده و در میان جاذبه‌های طبیعی شهرستان سوادکوه، از آماده‌ترین اماکن برای احداث پارک جنگلی و اجرای طرحهای گوناگون از جمله احداث استراحتگاه برای زائرین حرم امام هشتم شیعیان به شمار می‌رود.

۳۰ الی ۴۰ هکتار از آن توسط سازمان جنگلها و مراتع کشور جهت اجرای طرحهای مذکور واگذار گردیده و پروژه آن نیز در موافقت نامه طرح ملی آماده سازی، و بهسازی قطب‌های سیاحتی ایران منظور شده‌است. در حال حاضر جنگل جوارم از آب آشامیدنی برخوردار بوده که این امر بهمراه فضای بسیار زیبای آن با دهها جاذبه طبیعی و جاده و راه آهن سراسری، عوامل بتیوته هزاران گردشگر را در طول سال فراهم آورده‌است.

نقاط زیبا و جنگلهای دیگر شهرستان سوادکوه عبارتند از:

جنگل کارمزد و کارسنگ در ۳۰ کیلومتری جنوب شرقی پل سفید که علاوه بر جنگلهای طبیعی، رودخانه دره‌های سرسبز، دارای جنگل مصنوعی بسیار زیبائی است.

جنگل سرخ کلا در ۵ کیلومتری شرق زیرآب و جاده اصلی تهران به شمال با جنگل طبیعی و مصنوعی.

جنگل پرو در ۱۵ کیلومتری غرب شهر پل سفید در مجاورت روستاهای سیمت و طالع در دهستان راستوپی و روستاهای ثیلم، پالند و اوات در دهستان ولوپی با درختان کهنسال.

جنگل چم چم در ۵ کیلومتری شمال شهر پل سفید که دارای امتیازاتی مانند عبور جاده اصلی از کنار آن بهمراه رودخانه و آبشار می‌باشد.

جنگل خانقاپی در ۲۵ کیلومتری شهر پل سفید و در منتهی الیه نواحی جنگلی که کوه سرخل به آن مشرف بوده و در جهت شرق و شمال شرق به جنگلهای کله و اساس مرتبط است.

جنگل پل پا در ۲۰ کیلومتری شهر پل سفیدکه مراتع سرسبز در ارتفاعات و بوته زارهای دامنه شرقی آن بهمراه جنگل بلوط، ون و راش بر زیبائی آنها افزوده آن را به سه قسمت مجزا تقسیم نموده‌است. این محوطه از شمال و جنوب به روستاهای کمر پشت و شورک چال محدود می‌گردد.

جنگل کنیج کلا در ۵ کیلومتری جنوب شهر زیرآب قرار گرفته و روستای کنیج در جهت غرب، شمال و جنوب بوسیله این جنگلهای زیبا با درختان بلندو کهنسال محصور گردیده‌است. روستاهای کلاریجان، کردآباد و کری کلا در مجاورت این منطقه واقع شده‌اند.

جنگل سرخ آباد در محلی بنام باغ سرخ آباد، در ۲۰ کیلومتری جنوب شهر پل سفید و در دامنه‌های ارتفاعات ارفع کوه واقع شده و روستاهای وسیه سر، سنگ سرک و مالی دره در اطراف آن قرار دارند. این مکان علاوه برای چشم اندازهای بدیع جنگلی، دارای مراتع سرسبز و آب و هوای بسیار مطبوع در فصل تابستان می‌باشد.

جنگل ورسک به طرف عباس آباد در ۲۵ کیلومتری جنوب شهر پل سفید با پوشش گیاهی راش، بلوط و مراتع زیبا و آب گوارای چشمه گت او که از ویژگیهای این مکان می‌باشد.

جنگل ورسک به طرف روستای مار بمرد گرجی خیل در ۲۵ کیلومتری جنوب شهر پل سفید که علاوه بر زیبائی‌های جنگلی، بدلیل آب و هوا و عبور رودخانه از میان آن، همواره محل اتراق مسافران و گردشگران می‌باشد.

پارک جنگلی آزاد مهر در ۷ کیلومتری شمال شهر زیرآب



نويسنده : امیر اصغری راد | تاريخ : پنج شنبه 24 ارديبهشت 1391برچسب:جنگل های سوادکوه مازندران, | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» لفور

 

لفور یکی از دهستان‌های ششگانه شهرستان سواد کوه در استان مازندران در شمال ایران است.این دهستان از سمت جنوب به ارتفاعات رشته‌کوه البرز، از سمت غرب به منطقه قرآن‌تالار(شهرستان بابل) و از سمت شرق به جنگل‌های منتهی به بخش زیراب و جوارم و از سمت شمال به جنگل‌های منتهی به بخش شیرگاه محدود است. دهستان لفور از۲۹ آبادی و روستا تشکیل شده‌است که مهم‌ترین روستاهای آن عبارت‌اند از [نفتچال](شامل روستای نفت چال و آبادی‌های پلیکا، سیاهکلا، قاضی‌کلا، پاپک، تاشیه، سوته، تپه سر)، بورخانی، دهکلان، لفورک، گشنیان، شاهکلا، مرزیدره، پاشاکلا، میرارکلا، اسبوکلا، چاشتخوران وامام کلا، چاکسرا، حجیکلا، درزیکلا، رئیس‌کلا، رنگو، سنگ‌سی، شارقلت، عالم‌کلا، غوزک رودبار، کالیکلا، کفاک، گالش‌کلا، لودشت و مرزی‌دره می باشد.براساس آخرین سرشماری عمومی کشور در سال ۱۳۸۵ جمعیت این منطقه ۴۸۲۶ نفر و مساحت آن با احتساب مناطق جنگلی ان حدود هشت‌هزار هکتار می‌باشد.منطقه لفور علیرغم اینکه از دیرباز منطقه محرومی بوده‌است ولی عموم مردم آن بسیار ساده صمیمی باسواد و بافرهنگ سنتی مخصوص بخود می‌باشند. دیرینگی فرهنگ این منطقه تا دو هزار و هشتصد سال پیش کشف شده‌است.


ادامه مطلب ...
نويسنده : امیر اصغری راد | تاريخ : سه شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:لفور , لپور , سد , طبیعت ,, | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» پل شاهپور

پل شاهپور قائمشهر



نويسنده : امیر اصغری راد | تاريخ : شنبه 20 ارديبهشت 1391برچسب:پل شاهپور, | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» آداب و رسوم سواد کوه(انتخاب همسر)

انتخاب همسر
در گذشته هاي دور به ندرت پسران حق انتخاب همسر آينده ي خود را داشتند و پدر و مادرها بودند كه در اين مورد تصميم مي گرٿتند البته آنان ابتدا تصميم خود را در مورد دختر مورد نظر با پسرشان در ميان مي گذاشتند و پسر حتي اگر مخالٿ بود در بسياري از مواقع به خاطر حجب و حيا مخالٿت خود را اظهار نمي داشت. اگر پدر و مادري به پسر پيشنهاد انتخاب همسر مي دادند(البته نه خودشان بلكه با ٿرستادن پيغام براي پسرشان) باز هم اتٿاق مي اٿتاد كه پسر همه ي اختيارات و انتخاب همسر را به پدر و مادرش واگذار مي كرد

گاهي اتٿاق مي اٿتاد كه پسري از سربازي مي آمد و مي ديد كه دختري را برايش نامزد كرده اند او هم با كمال ميل مي پذيرٿت. گاهي هم پسران به خاطر اهميت موضوع ترجيح مي دادند كه بزرگترهايشان مسؤوليت اين امر خطير به عهده بگيرند


كيجا اش يا دختر ديدن

پس از اينكه دختر مورد نظر انتخاب شد مادر پسر يا يكي از زنان اقوام كه تردست هم بود به بهانه اي به منزل دختر مي رٿت و چند ساعتي آن جا مي ماند

او خركات دختر را زير نظر مي گرٿت و بعد برمي گشت در صورت قطعي شدن تصميم زني را به عنوان "راٿع" و راه باز كن به نزد مادر دختر مي ٿرستادند. مادر دختر هم مي گٿت:"اختيار دختر دست پدرش است چند روز مهلت بدهيد تا با پدر دختر در ميان بگذارم". بعد از چند روز راٿع مراجعت مي كرد. اگر خانوده ي دختر مخالٿت مي كردند مادر دختر اظهار مي داشت:"اين آب از اين جوي نمي رود". و يا مي گٿت: "اين حرٿ را

همين جا بگذاريد زير ٿرش ". معني اش اين بود كه ما به شما دختر نمي دهيم . بزرگان قوم را به جان پدر دختر مي انداختند تا بالاخره جواب ((بله)) بگيرند و اگر مصر نبودند با اندكي دلتنگي و كدورت از خانواده دختر پي كار خود ميرٿتند .

خازندي يا خواستگاري

بعد از انجام كارهاي اوليه و مواٿقت خانوادهي دختر از طرٿ خانوادهي پسر شبي براي خازندي تعيين مي گرديد و اين موضوع از قبل به اطلاع پدر دختر مي رسيد. در شب خواستگاري پدر پسر چند نٿر ار بزرگان ٿاميل و يا ريش سٿيدان محل را دعوت مي نمود. معمولا شام را دز خانه پسر مي خوردند و بعد از شام به اتٿاق هم به منزل دختر مي رٿتند. پدر دختر هم به همين نسبت از بزرگان ٿاميل دعوت به عمل مي آورد و در خانه منتظر مهمانان بود.

بعد از ورود مهمانان و تعارٿات معمول صرٿ چاي و ميوه بزرگترين ٿرد ٿاميل داماد ته طور رسمي مساله خواستگاري را مطرح مي نمود. معمولا جمله را بسيار خاضعانه ادا مي نمود و مي گٿت: پسر ٿلاني را به ٿلامي خود قبول كنيد و يا آقاي ٿلاني (پدر داماد)از شما دس مره و يا قليون اوكر مي خواهد.

ٿاميل دختر براي گٿتن بله به يكديگر تعارٿ مي كردند و بالاخره پدر دختر بله را مي گٿت و همه ي حضار صلوات مي ٿرستادند و مادر دختر از همه با چاي شيرين پذيرايي مي نمود.



نويسنده : امیر اصغری راد | تاريخ : چهار شنبه 18 ارديبهشت 1391برچسب:آداب و رسوم سواد کوه(انتخاب همسر), | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» مازندران از زبان بزرگان ایران وجهان

فردوسی

برآورد مازندرانی سرود ببربط چو بايست برساخت رود
هميشه بر و بومش آباد باد که مازندران شهر ما ياد باد
بکوه اندرون لاله و سنبلست که در بوستانش هميشه گلست
نه گرم و نه سرد و هميشه بهار هوا خوشگوار و زمين پر نگار
گرازنده آهو براغ اندرون نوازنده بلبل بباغ اندرون
همه ساله هرجای رنگ است و بوی هميشه بياسايد از خفت و خوی
همی شاد گردد زبويش روان گلابست گويی بجويش روان
هميشه پر از لاله بينی زمين دی و بهمن و آذر و فرودين
بهر جای باز شکاری بکار همه ساله خندان لب جويبار
xxxxxxxxxxxxxxxxx xxxxxxxxxxxxxxxxx
دمادم به ساری رسيد آن سپاه زدريای گيلان چو ابر سياه
فريدون پذيره بيامد براه چو آمد بنزديک شاه آن سپاه
ابا طوق زرين و مشکين کله همه گيل مردان چو شير يله
دليران و هريک چو شير ژيان پس پشت شاه اند ايرانيان
xxxxxxxxxxxxxxxxx xxxxxxxxxxxxxxxxx
بژوپين شکار نو آيين گرفت کمان را بينداخت و ژوپين گرفت
گشاده بديگر سو افگند خوار بزد خشت بر سه سپر گيل وار
xxxxxxxxxxxxxxxxx xxxxxxxxxxxxxxxxx
بويژه ز گردان مازندران بترسم ز آشوب بدگوهران
xxxxxxxxxxxxxxxxx xxxxxxxxxxxxxxxxx
دليران جنگی ده و دو هزار گزين کرد ازان نامداران سوار
زگيلان جنگی و دشت سروچ هم از پهلو پارس و کوچ و بلوچ
<--------------------------------------------------------------->
فخرالدين اسعد گرگانی
 

استقلال جويی , سرکشی و دليری گيلانيان در دوره اشغال ايران در زمان سلوکيان در داستان ويس و رامين که در اصل به زبان پهلوی بوده و فخرالدين گرگانی به فارسی برگردانده بسيار زيبا توصيف شده است, دوره ی که از تمام مناطق ايران به اصطلاح امروزی "ازاله بکارت" شده بود, گيلان همچنان بخاطر شجاعت مردمانش در برابر کسانی که قصد تجاوز به او را داشتند دوشيزه ای باکره ماند و آرزوی وصال وی را بسياری از جهانخوران و متجاوزان به گور بردند. اين هم شعر فخرالدين اسعد گرگانی
 

زمين ديلمان جاييست محکم    -    بدو در لشکری از گيل و ديلم
به تاری شب ازيشان ناوک انداز    -    زند از دور مردم را به آواز
گروهی ناوک و زوبين سپارند    -    به زخمش جوشن و خفتان گذارند
بيندازند زوبين را گه تاب    -    چو اندازد کمان ور تير پرتاب
چو ديوانند گاه کوشش ايشان    -    جهان از دست ايشان باز ويران
سپر دارند پهناور گه جنگ    -    چو ديواری نگاريده به صد رنگ
زبهر آن که مرد نام و ننگند    -    زمردی سال و مه با هم به جنگند
از آدم تا به اکنون شاه بی مر    -    کجا بودند شاه هفت کشور
نه آن کشور به پيروزی گشادند    -    نه باژ خود به آن کشور نهادند
هنوز آن مرز دوشيزه بماندست    -    برو يک شاه کام دل نراندست
<--------------------------------------------------------------->
خاقانی شيروانی
سپر فرمود ديلم وار زوبين کرد ماکانی مرا شد گلشن عين وزين رشک آفتاب آنگه
   
<--------------------------------------------------------------->

ناصرخسرو - سفرنامه
از خندان تا شميران سه فرسنگ بيابانكى است همه سنگلاخ و آن قصبه ولايت طارم است. و به كنار شهر قلعه اى بلند, و هزار مرد از مهترزادگان ولايت در آن قلعه هستند تا كسى بيراهى و سركشى نتواند كرد. و گفتند آن امير را قلعه هاى بسيار در ولايت ديلم باشد و عدل و ايمنى تمام باشد, چنانكه در ولايت او كسى نتواند كه از كسى چيزى ستاند, و مردمان كه در ولايت وى به مسجد آدينه روند همه كفشها را بيرون بگذارند و هيچ كس كفش آن كسان را نبرد. و اين امير نام خود را را كاغذ چنين نويسد: مرزبان الديلم, جيل جيلان/گيل گيلان


<--------------------------------------------------------------->

حافظ ابرو
از جمله واقعات دوران حکمرانی اولجايتو اردوکشی و هجوم به گيلان است, تا آنزمان از دستبرد مغولان محفوط و مستقل مانده و اين هجوم به قيمت جان هزاران مغول تمام شد
چون ممالک بر اولتايجو سلطان مقرر شد گفت: جمعی بر در خانه حکم ما نشوند, ما را لشگر به مملکت ديگر برون بردن مناسب نباشد و ضمنا امرای مغول پادشاه ايران را مسخره ميکردند که هنوز نتوانسته است مملکت کوچک همسايه خود گيلان را بگشايد


<--------------------------------------------------------------->

کسروی
اما ديلمان در دشمنی و کينه توزی با تازيان سخت ايستاده, گرد آشتی و طلب زينهار نگرديدند و بدين اکتفا نکردند که در کوهستان خود آزاد زيسته از تعرض دشمنان آسوده باشند, بلکه هنگام فرصت بر تازيان مسلمانان تاخته از کشتار و تاراج دريغ نکردند
بلاذری, ربيع ابن خيثم زاهد معروف مينگارد که امام علی بن ابی طالب او را با 4000 تن از مسلمانان به قزوين به جنگ ديلمان فرستاد


<--------------------------------------------------------------->

صادق هدايت
اسپهبدان تبرستان در ناحيه کوهستانی خويش مستقل بودند و تا نيمه دوم قرن دوم هجری سکه های ايشان هنوز با خط و علامت پهلوی زده ميشد و مردمانش همه به دين نيکان خويش يعنی کيش زرتشتی باقی بودند
در دوره ای که همه ايرانيان برای تملق زبان عربی را آموختند, ونداد هرمزد(پدر بزرگ مازيار) با هارون الرشيد بوسيله مترجم گفتگو کرد و درشتگوييهای او را با دستور حفظ ادب و پاس احترام خويش جواب داد و خلفا از شهرياران ايرانی مازندران هميشه حساب ميبردند


<--------------------------------------------------------------->

سيريل الگود/ تاريخ پزشکی ايران/ترجمه دکتر باقر فرقانی
از نظر تشويق و تقويتی که معزالدوله (احمد بويه) از فن طبابت و از بيمارستانها بطور کلی ميکرد ورود او را به بغداد بايد آغاز عصر نوينی در علم پزشکی دانست. در ظل حمايت آل بويه بود که رازی, علی عباس و ابن سينا پرورش يافتند
يادگارهايی که عضدالدوله ديلمی از خود گذاشته منحصر به کتاب ها و آثار علمی نيست. اين سلطان در سراسر فارس و خوزستان بناهای تازه ای برپاکرده و ساختمان کاروانسراها و مساجد, کاخها و بيمارستانها پرداخت. بيمارستانی که عضدالدوله در شيراز ساخته بسيار معروف است. ولی بيمارستانی که در بغداد بنا کرده تمام اين بنا ها را تحت شعاع قرار ميدهد.اين بيمارستان از نظر وسايل و تجهيزات کامل بود, چندين صندوق سپرده داشت, به داروخانه ای مجهز بود که در آن انواع داروهايی که از اقطار مختلف عالم آورده بودند يافت ميشد


<--------------------------------------------------------------->

پطروشفسکی/اسلام در ايران/ترجمه کريم کشاورز
در سال 651 ميلادی(31ه) شاهنشاهی ساسانی سقوط کرد. و همه ايران تقريبا, تا آمو دريا(جيحون) مسخر اعراب گشت. فقط نواحی بلخ و غور و زابلستان و سرزمينهای کرانه دريای خزر, يعنی ديلم و گيلان و طبرستان مستقل باقی ماندند. مردم نواحی مزبور لجوجانه پايداری کردند... در نواحی کرانه دريای خزر(طبرستان, گيلان, ديلم) تا نيمه دوم قرن سوم هجری (نهم ميلادی) زرتشتيگری تفوق داشت... گيلان و ديلمستان هرگز به زير فرمان عربان در نيامدند
دودمان ايرانی (ديلمی) آل بويه (از 325 تا 447 ه) که در غرب ايران و عراق حکمروا بوده و بغداد را مسخر ساخت (334 ه) خلفای عباسی را عملا از قدرت سياسی محروم نمود و فقط حکومت شبح آسای روحانی را برايشان باقی گذاشت


<--------------------------------------------------------------->

ابن الفقيه/مختصر کتاب البلدان
فاتحان عرب نيز کاری در اين منطقه (شمال) از پيش نبردند. گويند سردار عرب حجاج برآن بود که ديلم را مورد حمله قرار دهد و دستور داد تا نقشه ای از آن سرزمين تهيه کنند که همه کوهها و دره ها و معابر آنرا نشان دهد. وقتی نقشه تهيه شد آن را به هيئتی از نمايندگان ديلميان نشان داد و از آنان خواست که قبل از آنکه به سرزمين آنها حمله برد و آن را نابود سازد از در تسليم درآيند. آنان به نقشه نگريستند و گفتند " درباره سرزمين ما به شما درست اطلاع داده اند و اين نقشه درست آن است, جز آنکه جنگجويان و سلحشورانی را که از اين گردنه ها و معابر کوهستانی دفاع ميکنند به شما نشان نداده اند


<--------------------------------------------------------------->

برنارد لوئيس/تاريخ اسماعيليان/ترجمه دکتر فريدون بدره ای
براثر گذشت زمان, در نتيجه نفوذ تدريجی و آرامانه دين اسلام _ نه قهر و غلبه اعراب_ ديلميان مسلمان شدند... ديلميان که از جمله آخرين ايرانيانی بودند که به دين اسلام درآمدند , جزء نخستين کسانی بودند که در عالم اسلام مکررا به تحصيل استقلال برخاستند. در سياست با تشکيل سلسله های مستقل محلی و در دين با قبول مذاهبی غير از مذهب تسنن که دين مرسوم دنيای اسلام محسوب ميشد


<--------------------------------------------------------------->

ارنولد توين بی/تاريخ تمدن/ترجمه دکتر يعقوب آژند
اشغال بغداد در سال 945 م بوسيله آل بويه ثابت کرد که فروپاشی خلافت عباسی يک امر چاره ناپذير است. سلسله آل بويه نخستين سلسله ای بود که ايالت متروپوليس خلافت را _عراق_ اشغال کرد و سلطه مستقيم بر خود خلافت پيدا نمود. آل بويه ايرانيان اهل گيلان بودند و تسلط آنها بر خلافت عباسی اوج پيشرفت ايرانيان در قدرت سياسی جهان اسلام در مقابل اعراب بود



نويسنده : امیر اصغری راد | تاريخ : چهار شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:شعار مازندرانی , | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» عکس از طبیعت مازندران.سوادکوه


 

Click here to enlarge
Click here to enlarge
Click here to enlarge


نويسنده : امیر اصغری راد | تاريخ : شنبه 15 ارديبهشت 1391برچسب:عکس از طبیعت مازندران , | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» سد لار امل



نويسنده : امیر اصغری راد | تاريخ : سه شنبه 15 ارديبهشت 1391برچسب:, | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» هویت مازندران

 

از سنت ديرسال زن شاهی مردم روستای اسک لاريجان آمل که گويا درهفتهً آخر هرسال به صورت جشن زنانه ای برگزار ميشود، در وهلهً اوّل بر اساس لغات اوستايی معنی لفظی اسک را پيدا نمودم که به معنی دامدار کوچ نشين و گردنده می باشد و اين نام بسيار قديمی آنان را با اصل آماردی - تپوری  که به صورت دامداران کوچ نشين پيش از قرن هفتم پيش از ميلاد از شمال دريای سياه به مازندران کوچ نموده اند، پيوند ميدهد. در مجموع مردم مازندران سنتها و اساطيرشان را خوب حفظ کرده اند.برای مثال در کتب تاريخ و اساطير کهن مازندران از شهبانويی مازندرانی که به نام شهر آمل (جايگاه دامداران) آمله ناميده شده، به خواب پادشاه اساطيری بلخ ظاهر ميشود و وی عاشق او ميگردد و اين شاه بلخ کسان خود را در جستجوی اين دختر مازندرانی به اطراف و اکناف عالم می فرستد و سر انجام اين عاشق و معشوق به وصال می رسند. چنانکه ميدانيم پادشاه بسيار معروفی  که در بلخ حکومت کرده همان زرتشت (زرين تن) بوده که با اسامی مختلفی چون زريادر (دارای تن زرين)، سپيتاک، سپنداته، گئوتمه بودا، گئوماته، برديه، تنائوکسار و ايوب هم ناميده شده است. اسطورهً مازندرانی مذکور لّب مطلّب اسطورهً زريادر (زرتشت) و آتوسا  (دختر کورش) ميباشد که طبق خبر خارس ميتيلنی، مّورخ  و رئيس تشريفات دربار اسکندر در ايران آن را در تمام نقاط ايران نقل نموده و کاخ بزرگان را به تصاوير آنها تزئين ميکردند. کتسياس طبيب و مّورخ  دربار پادشاهان ميانی هخامنشی در اين باب ميگويد که کورش مّدتی از طرف آستياگ، آخرين پادشاه ماد به سفارت نزد کادوسيان (مردم بومی سگپرست گيلان، کاسپيان) رفته بود و مردم وی را فرزند قهرمان بزرگ پيشينشان،يعنی آترادات (مخلوق آتش) -  که همان گرشاسب و رستم شاهنامه است -  به شمار می آوردند. از اين دو خبر چنين بر می آيد که ازدواج آتوسا (هووی) و زريادر (زرتشت) پيش از به حکومت رسيدن کورش سوم، که در آن عهد زريادر (زرتشت) از سوی جدّ مادريش آستياگ فرمانروای آذربايجان و اران بوده صورت گرفته است، که اين امر درست به نظر نمی رسد ولی به هر حال اين روايت بسيار شايع بوده است. کتسياس جايی زرتشت را فرمانروای بلخ به هنگام ملکه سميراميس (در اصل توميريس ملکهً ماساگتها يا سئورومات يعنی مربوط به قبيلهً مادر سالار) ذکر ميکند و وی را نظيرموسی خورنی با خود ملکه سمورامت مربوط ميسازد که اين خود همچنين اشاره به اصل سئوروماتی (بوسنی- کُرواتی) زرتشت ميباشد  چه در شاهنامه زرتشت و برادرش  تحت نام ايرج و سلم (سئيريمه، سئورومات) پسران (در واقع پسرخوانده های) فريدون (کورش) به شمار رفته اند. کتسياس جای ديگر می گويد سپيتاک (زرتشت) پسر سپيتمه از طرف کورش به حکومت دربيکان (دريها) در ناحيهً بلخ منسوب گرديد. طبق اسطورهً آذری ده ده قورقود، که در آن زرتشت تحت نام بامسی بئيرک (دارای تن درخشان) آمده، وی به مدت شانزده سال دور ازخانمان اصلی خويش يعنی آذربايجان و اران [در ناحيهً بلخ] درتبعيد بود. چنانکه اشاره شد کتسياس و هرودوت مجموعاً زرتشت را تحت اسامی زرتشت، سپيتاک، سپنداته،گئوماته، تنائوکسار و برديه حاکم بلخ به روزگار کورش هخامنشی ذکر نموده اند و وی را تحت نام آخری يعنی برديه (بزرگ تن) پسر کورش دانسته اند که در واقع پسر خواندهً وی بوده است. به هر حال اسطورهً مازندرانی که بدان اشاره شد حاوی اخبار اساطيری و تاريخی مهمی در باب ايران می باشد و اين تنها مشتی از خروار است که در سّنتهای بومی فرهنگ مردم ايران باقی مانده است.بنا براين جشن کهنسال زن شاهی مردم روستای اسک مازندران را بايد دارای سابقهً بسيار کهن و نيرومندی شمرد که از گزندهای قرون و اعصار در امان مانده و به روزگار ما رسيده است؛ چه تپوريان (تبريهای مازندران) بنا به گفته صريح استرابون دارای نوعی شيوهً زن سالاری بوده اند. وی ميگويد: "تپوريانی گه درسمت گرگان زندگی ميکردند، روا ميداشتند زنان خود را هنگاميکه دو يا سه فرزند از آنها داشتند به مردان ديگر دهند. مردان آنها جامه های سياه با موهای بلند داشتند. زنان به عکس جامه های سفيد و موهای کوتاه؛ هر کس بهترين گواهينامه را برای دليری خود به دست می آورد با هرکس که ميخواست زناشويی ميکرد." نگارنده طی سه دهه که در اين باب دنبالروی منابع کهن يونانی و ايرانشناسان بزرگ معاصر را نموده و تپوريان (تبريها)  و آماردان (مردان) را دو قبيلهً متمايز و جدا از هم ميشمردم حال کاملاٌ از اين نظر انصراف مينمايم چه طی تحقيقات اخير برايم مسلم گرديد که اين دو اسامی قبيلهً سکايی- ايرانی واحدی بوده اند که روزگاری دراطراف شبه جزيرهً کريمه درکنار خويشاوندان و همنامان تاوری خويش می زيسته اند. هرودوت چنين معلوماتی از تاورها به دست می دهد: "عادات تاورها چنين است، الهه ای را می پرستند که به عقيدهً آنها لمس نشده و او را ايفی ژنی (يعنی زن آبهای جاری) دختر آگاممنون ("جنگجوی استوار و ثابت قدم"، ايزد خورشيد، مهر) می دانند و هر يونانی را که اسير کنند، يا کشتی او بشکند  و خود او به ساحل افتد، برای اين الهه قربانی ميکنند، بدين ترتيب که چماقی به سر او می کوبند و بعد سر او را از بدن جدا کرده و جسدش را از کوه به زير افکنده، سرش را به نوک ميخ چوبين می زنند. هر دشمن، که به چنگ آنها افتد، سرش را ريز ريز ميکنند، بعد هريک از آنها قطعه ای را به خانهً خود برده به دود کش بخاری خانهً خويش نصب ميکنند و عقيده دارند، که اين قطعه در هوا خانه را محقوظ می دارد. گذران تاورها از غارت و جنگ است." گفتنی است که ميتانيهای ميثره پرست (مهرپرست) به همراه ميثره (مهر، يمه) همزاد موًنث او ميثرا(يمی) را نيز پرستش می نمودند و هرودوت وی را با همان الههً آبهای ايران اردويسور ناهيد (آناهيتا، ناهيد) که همان ايفی ژنی تاورهاست مطابق دانسته است. نکتهً اساسی که مرا قانع به يکی بودن تپوريان (علی القاعده صورتی از کلمهً تاوريان) و آماردان نمود همانا مترادف بودن ريشهً اوستايی آنها در معانی نابودکنندگان، خردکنندگان و کشندگان است. مسلم به نظر می رسد معنی لفظی آلت خردکننده و برنده ای هم که تبر (به روسی تُپور) ناميده ميشود، از همين ريشهً تاور (تپور) ميباشد. و ازروی تداعی معانی همين اسامی بوده که لقب اوستائی کرساسپ (گرشاسب يعنی درهم شکنندهً راهزنان) برای آترادات (مخلوق آتش) پيشوای بزرگ آماردان (تپوريان) پيدا شده است وهمين طور کلمه تپور (تبر) در اوستا به صورت گرز سلاح مخصوص گرشاسب- رستم (آترادات پيشوای مردان) درآمده است.بنا به خبر خارس ميتيلنی آماردان البسهً سکايی برتن می کرده اند و از همينجاست که رستم/گرشاسپ اهل سيستان يعنی سرزمين بعدی سکائيان آسيای ميانه به شمار رفته است. در صورتيکه موطن وی همان محّل هفت خوان قهرمانی وی يعنی مازندران  و گيلانبوده است چه در اوستا محّل فديه آوردن گرشاسب/ رستم  يکجا گوذه (يعنی سرزمين پوشيده و مخفی) آمده که مترادف نام اوستايی ديگر گيلان يعنی ورنه می باشد و جای ديگر که وی تصريحاً به الههً آبها اردويسور ناهيد(همان ايفی ژن تاورها/تپوريان) فديه می آورد از وی می خواهد که به دشمنان قدرتمندش در کنار دريای فراخکرت (مازندران) غلبه کند.پس درمجموع کاملاٌ معلوم ميشود  که منابع کهن يونانی و ايرانشناسان پيرو صرف آنها از اينکه آماردان (يعنی آدمکشان) وتپوريان (يعنی خرد و نابودکنندگان) را نام دو فبيلهً جداگانهً همسايه دانسته اند، کاملاٌ راه خطا پيموده اند و اين دو نامهای قبيلهً واحدی بوده اند و بس. چنانکه اشاره شد اين اينهمانی بودن آنها با مندرجات اوستا نيز جور درمی آيد چه در اوستا لّب  اعمال گرشاسب/ رستم (همان آترادات پيشوای مردان تاريخی) تار و مار کردن آشوريان مهاجم به شهر آمل مازندران (ديوان مارندران) است که در آنجا زير رهبری رئيس رئيسان شانابوشو مادهای تحت رهبری خشتريتی (کيکاوس) را در محاصره گرفته و برای تسليم مادها با اين فرمانروای ماد به مذاکرات صلح مشغول بوده اند. به احتمال زياد حملهً آترادات وآماردان/تپوريان تحت فرمان وی به طور غافلگيرانه صورت گرقته و کمتر آشوريی از  دست آماردان وببران مازندران جان سالم به در برده است. واين بی شک همان واقعه ای هست که در شاهنامه به صورت هفت خوان رستم منعکس شده و گرشاسب/ رستم (آترادات پيشوای آماردان) را تبديل به قهرمان بی بديل و جاودانهً ملت ايران کرده است. اين موضوع که در اوستا گرشاسب با خنه ثئيتی پری  ("الههً آبهای جاری کناریربط داده شده بی ترديد از سنت پرستش الههً بزرگ آبهای آماردان/تپوريان يعنی ايفی ژن (ناهيد)   ناشی شده است. بنابراين اينجانب اکنون آن نظر را که نام مازندران را ماًخوذ از مز- ايندره يعنی سرزمين ايندرهً بزرگ ميگيرد(و نگارنده قبلاٌ آنرا کاملاٌ می پذيرفت)  مطرود دانسته و نام مازندران  و مازنی اوستا را  از ريشهً مز (بزرگ)- زن ميگيرم يعنی "سرزمين زن يا الههً بزرگ" يا "سرزمين مردم زن سالار" که اين به طوری که ازپرستش الههً آبها و مقام  نسبتاٌ والای زن در جامعهً مردم شمال ايران يعنی مازندران و گيلان پيداست با سنتهای کهن اين ديار پيوند دارد. قابل توّجه است  که تصاويرباستانشناسی بازمانده از عهد ساسانيان نشان می دهند که پادشاهان ساسانی برآن بوده اند که تاج و تخت ايران توسط ايزد مهر(خدای خورشيد) يا الههً آبهای همزاد وی يعنی ناهيد بر ايشان تفويض ميگرديده است. نام اردويسورناهيد(لفظاٌ يعنی الههً پاک آبهای نيرومند) نزد آريائيان هندی سرسواتی (يعنی پررود) است که همچنين نامی بررود هيرمند  و منطقهً سرچشمهً آن يعنی آراخوزی (هرخوائيتی اوستا) يا همان آواکانا (آبکانا، آفغانيا يعنی سرزمين رودخانه ها) بوده است. به عبارتی ديگر يک سرزمين الههً آبها در شمال ايران بوده که مازندران است ويک سرمين الههً آبها نيز در افغانستان وجود داشته است که شامل خود افغانستان اصلی می شده است.             سر انجام برای حسن ختام اندکی از مندرجات آبان يشت اوستا را  در مورد الههً آبهای ايران باستان يعنی ناهيد (بانوی  باکرهً آبها) که در شمال ايران به عنوان الههً قبيله ای بزرگ آماردان/تپوريان پرستش ميشده، ذکر مينمائيم: "........... [ درکنار قّلهً کوه هوکر (سبلان ودرياچهً قلّهً آن) که مکان اردويسورناهيد است].... درکنار هريک از اين رودها و درياها قصری هزارستون با هزار دريچهً درخشان برای اردويسور ناهيد (آناهيتا) برپاست. در هر قصری در بالای ديوانی بستر پاکيزه و معطری گسترده است. اردويسور ناهيد زنی است جوان، خوش اندام و بلند بالا و برومند و زيبا، چهر آزاده و نيکوسرشت.بازوان سفيد وی به ستبری شانهً اسبی است. با سينه های بر آمده و با کمر بند تنگ در ميان بسته،در بالای گردونهً خويش مهار چهار اسب يکرنگ و يک قد رادر دست گرفته ميراند. اسبهای گردونهً وی عبارت است از باد و ابر و باران و ژاله. اردويسورناهيد با جواهرات آراسته و تاجی به شکل چرخی بر سر دارد که برآن صد گوهر نورپاش نصب است......"


نويسنده : امیر اصغری راد | تاريخ : چهار شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:هویت مازندران, | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» شهرستان قائم شهر

 تاریخچه قائم شهر

شهرستان قائم شهر بر حسب شواهد و قرائن موجود از جمله اماکن مذهبی نظیر امامزاده یوسف رضا و یا آرامگاه علامه فقیه شیخ طبرسی از سابقه دیرینه تمدن و فرهنگ قبل از قرن ششم هجری خبر میدهد و با توجه به سوابق موجود بنای اولیه این شهر در دوران قاجاریه با نام علی آباد نهاده شد که شامل قریه ای با واحدهای تجاری و مسکونی در حوالی میدان طالقانی امروزی و محله هایی در اطراف و روستاهای بزرگ نظیر چمنو(جمنان فعلی) قادیکلا و کوچکسرا در حاشیه بوده است که بعد از انقراض دوران قاجاریه و آغاز حکومت رضا خانی به لحاظ موقعیت خاص منطقه ای (محل عبور کاروانهای تجارتی و زیارتی از استانهای همجوار مانند تهران گیلان و خراسان ) . حکومت آن زمان را بر آن داشت که در شهر واحدهای صنعتی کوچک و بزرگ از قبیل کارخانجات نساجی و گونی بافی و چوب بری و شالیکوبی دایر نماید این مسائل باعث شد که مردم از اطراف و اکناف و سایر ولایات کشور به این سامان مهاجرت نمایند و نهایتا در سال 1313 علی آباد تبدیل به شهرستان شاهی شد و در این مقطع از زمان با احداث راه آهن سراسری و توسعه صنایع نساجی در این شهرستان کمکم به جمعیت و توسعه عمرانی و ساخت و ساز شهر افزوده شد. پس از انقلاب نام این شهرستان به قائم شهر تغییر یافت و امروز به عنوان یک شهرستان استراتژیک جغرافیایی که ارتباط تهران بزرگ را با شمال و شمال شرقی از دو مسیر متفاوت جاده فیروزکوه و جاده هراز مرتبط می سازد دارای اهمیت ویژه می باشد

منابع طبیعی و جنگل ها

با توجه به اوضاع طبيعی شهرستان قائم شهر ، بارش و رطوبت جهت ايجاد پوشش گياهی فراهم می باشد. البته پوشش گياهی در تمام نقاط آن يکسان نمی باشد زيرا تا ارتفاع 2000 متری که نفوذ رطوبت دريآی خزر از بين رفته و يآ به کمترين مقدار می رسد ، از تراکم جنگل بسيار کم می شود و بمرور بجای جنگل مراتع جايگزين می شود. در شهرستان قائم شهر فصل خشک به طور کامل وجود ندارد جنگل : شروع جنگل قائم شهر از کوه پايه های البرز شمالی ميباشد که دارای حداکثر بارندگی می باشد و ميزان گسترش جنگل در گذشته به طرف دشت بيشتر بوده است که به مرور به منظور تهيه اراضی مزروعی ، درختان جنگل کاملا بريده شده اندو يا به صورت بقايای جنگل مخروبه با درختان پهن برگ ديده می شوند. به طور کلی جنگل ها در حاشيه جنوبی قائم شهر دارای تراکم بيشتری است و انواع درختان مانند : راش ، ممرز ، توسکا و کلهر ملج انجيلی و ... می توان ديد پارک جنگلی تالار : پارک تالار يکی از پارکهای جنگلی معروف شهرستان قائم شهر می باشد که اين پارک در سال 1371 تاسيس شده و مساحت آن بالغ بر 160 هکتار می باشد. فرآورده های جنگلی عبارت است از : ذغال ، چوب ، هيزم ، چوب آلات تبديلی این جنگل در 10 کیلومتری قائم شهر قراردارد. و پوشیده از درختان آزاد ، ممرز ، توسکا ، بلوط ، اوجا ، ملچ ، عرعر ، انجیر ، ولیک ، شمشاد ، انار ، بوته تمشک و.. با چشم اندازهایی بسیار زیبا و بدیع دارای امکانات بهداشتی و تفریحی مثل زمین فوتبال میبباشد

موقعیت فرهنگی

مردم شهرستان قائم شهر که عموما دارای مشاغل کارگری هستند همواره از نظر علمی و آموزشی دارای جایگاه ممتازی در استان می باشند. از نظر درصد با سوادی مردم این شهرستان رتبه اول در استان را دارا می باشد. جمعیت افراد با سواد در قائم شهر 83.9 درصد بوده و همچنین این شهرستان از نظر تعداد دانشجوی رشته های مختلف بخصوص رشته های پزشکی و تعداد پزشکان به نسبت جمعیت رتبه بسیار خوبی را در استان و کشور دارا می است. این شهرستان از بعد آموزش عالی در دو مرکز : دانشگاه آزاد و تربیت معلم بانوان برخوردار است. مرکز تربیت معلم در سال 1358 راه اندازی شد و در حال حاضر با داشتن 120 دانشجو در چهار رشته ی تحصیلی فعالیت می کند

دانشگاه آزاد قائم شهر
دانشگاه آزاد اسلامی قائم شهر که بزرگترین واحد دانشگاهی در استان های مازندران ، گلستان و گیلان میباشد و به لحاظ قدمت و سابقه یکی از 5 دانشگاه آزاد کشور محسوب می شود . در سال 1362 آغاز به فعالیت نموده و هم اکنون در رشته های مختلف و در مقاطع کارشناسی ارشد ، کارشناسی و کاردانی بطور پیوسته و ناپیوسته دانشجو می پذیرد

موقعیت جغرافیایی

قائم شهر یکی از شهرستان های مرکزی استان مازندران است که از آب و هوای مناسبی برخوردار میباشد. حدود جغرافیایی آن از شمال به شهرستان جویبار (که زمانی جزو قائم شهر بود) ، از جنوب به شهرستان سوادکوه (که سوادکوه نیز زمانی جزو قائم شهر بود) ، ، از غرب به شهرستان بابل و از شرق به شهرستان ساری محدود است. ارتفاع قائم شهر از سطح دریا 51.2 متر است و در اقلیم معتدل و مرطوب در دشت شیبدار تا نسبتا مسطح و بر روی رسوبات آبرفتی دوران چهارم زمین شناسی قرار گرفته است. مساحت شهرستان قائم شهر در حدود 740 کیلومتر مربع و تراکم نسبی جمعیت آن 452 نفر در کیلومتر مربع می باشد که پر تراکم ترین شهرستان در سطح استان محسوب می گردد. و اخیرا اعلام شده است که یکی از پر تراکم ترین شهر ها بعد از تهران !!! است

ترکیب جمعیتی

جمعیت شهرستان قائم شهر بر اساس آمار گیری 1377 نزدیک به 269268 نفر است. این شهرستان در حال حاضر از دو شهر قا ئم شهر و کیاکلا و یک بخش مرکزی تشکیل شده است. بخش مرکزی شامل 5 دهستان و 112 روستا می باشد. در گذشته شهر های جویبار و سوادکوه نیز جزو شهر تان قائم شهر به حساب می آمدند که به شهرستان ارتقا یافتند. ترکیب جمعیتی شهرستان با توجه به مهاجر پذیر بودن آن شامل اقوام مختلفی از جمله سوادکوهی ها ، آذری ها ، شهمیرزادی ها ، گرمساری ها و ساکنان بومی می باشد

رودخانه ها و منابع آب

قائم شهر دارای دو رود مهم میباشد که در دوجهت شرق و غرب این شهرستان جاری است

رودخانه تالار
این رودخانه از ارتفاعات کوه های سوادکوه و سمنان سرچشمه می گیرد و پس از پیوستن چند شاخه به آن ، از غرب قائم شهر گذشته ، ضمن عبور از منطقه کیاکلای قائم شهر در قسمت غربی قریه کاله و عرب خیل به دریای خزر می ریزد . طول این رودخانه 150 کیلومتر است و در مسیر خود شهرستان سوادکوه و قسمت غربی قائم شهر و بهنمیر و روستاهای اطراف را مشروب می سازد و در کشاورزی منطقه نقش مهمی دارد

رودخانه سیاه رود
یاین رودخانه از ارتفاعات برنجستانک در 15 کیلومتری جنوب شرقی قائم شهر سرچشمه می گیرد. سیاه رود 65 کیلومتر طول دارد و دارای مسیر ی پر پیچ و خم است . شاخه های متعدد آن بین قادیکلا و ساروکلا به هم پیوسته و پس از عبور از شرق قائم شهر و مشروب نمودن اراضی مسیر از روستا های لاریم جویبار گذشته به دریا مریزد . کشاورزان حدود 30 روستا از آب این رودخانه استفاده می کنند . امروزه آلودگی حاصل از پسابها و فاضلاب های خانگی و صنعتی ، که به این رودخانه می ریزند موجبات نگرانی همگان را فراهم آورده است

.

 

 

 

 

 

 

 

 

 


ادامه مطلب ...
نويسنده : امیر اصغری راد | تاريخ : چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب: قائمشهر ,باغ مرکبات , میوه تمشت ,رودخانه تالار, | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» مراسم سنتی جشن تیرگان (تیر ماهه سیزه شو)

علت برپايي اين جشن را به سال روز حماسه‌ي تير انداختن آرش كمانگير براي تعيين مرز ايران و توران در زمان پادشاهي منوچهر و افراسياب مي‌دانند .
در اين شب زنان خانه‌دار سوادكوهي خوراكي به نام « پيسه گنده Pisse- gendhe» درست مي‌كنند كه تركيبي از مغز گردو، آرد برنج، شكر يا عسل و كنجد است.
قسمت اصلي اين جشن آمدن لال و همراه اوست كه وارد خانه‌ها مي‌شوند. در زمان قديم فردي كه نقش لال را بر عهده مي‌گرفت در غروب اين روز «12 آبان» وارد آب رودخانه «دركا» مي‌شد و تن مي‌شست طوري كه از شدت سرما قادر به صحبت كردن نبود. بعد از تن شستن سر و صورت خود را سياه كرده با دستمال و علوفه‌ي خشك مي‌بست و لباس كهنه مي‌پوشيد. شب هنگام با همراه خود «لال مار» با تركه‌اي كه از درخت توت تهيه مي‌كردند وارد خانه‌ها مي‌شدند هنگام ورود به حياط خانه «لال مار» اشعاري را بر زبان مي‌آورد طوري كه صاحبخانه متوجه حضور لال مي‌شد. لال با ورود به خانه و زدن تركه بر سر اعضاي خانواده و قرار دادن تركه در هر خانه نقش خود را ايفا ‌كرده و از حياط خانه خارج مي‌شد. «لال مار» كه توبره‌اي در دست داشت در حياط خانه مي‌ماند تا صاحبخانه مقداري خوراكي از انواع ميوه‌ها و خوراك پيسه‌گنده به او مي‌داد.
چوب خوردن از لال را شگون مي‌دانستند بر اين باور بودند كه اگر لال با تركه بر سر اعضاي خانواده بزند تا سال بعد مريض نمي‌شوند. اين چوب را در پشت بام خانه قرار مي‌دادند براين باور بودند كه موجب بركت بام خانه و دفع حيوانات موذي مثل مار و موش مي‌شوند.

 

خوراک پیسه گنده



نويسنده : امیر اصغری راد | تاريخ : چهار شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:مراسم سنتی جشن تیرگان ,تیر ماهه سیزه شو , اندار کلی شیرگاه , | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» غار کیجا کچال (کر چال)

غار كيجا كچّال (كرچال)

در روزگاران‌گذشته، دختري از نژاد پريانكه از آدميان مي‌ترسيد در اين غاركه‌كسي بدان دسترسي نداشت مسكن‌گزيده بود. سرگرمي‌اش بافندگي بود (هنوز چوب‌هاي دستگاه بافندگي او در جلوی غار افتاده است) شب‌ها روز شد و روزها شب تا روزي چوپاني همراه گوسفندان خود به اين غار نزديك شد شكل و شمايل دختر را در دَم غار ديد و در دل عاشق او شد. چوپان روزها به پاي غار مي‌آمد و به ني‌زدن مي‌پرداخت تا ترس اين پري پيكر از آدميان‌كم شد وكم‌كم به او نزديك شد و سر بر شانه‌ي چوپان نهاد . چوپان‌كه دلبر را در اختيار خود ديدكام دل از او بگرفت. دختر پري‌زادكه از شور و هيجان عشق به خود آمد، ديد كار از كارگذشته است و از هوش برفت. چوپان جوان دختر پري‌زاد را كه دامنش آلوده به خون بود بر دوش‌گرفت تا به آبي برساند و شستشو كند. چند قطره از خون او بر خاك دامنه‌ي غار ، نزديك رودخانه ريخت (خاك سرخي كه اكنون در آنجاست يادگارآن است) سرانجام چوپان، دختر را به چشمه‌اي رساند و او را نظافت و طهارت‌كرد. اين چشمه امروز به «پري چشمه يا پرو چشمه » مشهور است و آب زلال و گواراي آن به رودخانه‌ي تالار مي‌ريزد.
دختر پس از به هوش آمدن رضايت داد كه با پسر چوپان به خانه‌ي او برود. پسر چوپان كه اهل «شامرزا» (شهميرزاد) بود از دل و جان راضي شد و قدم در راه نهادند. راه «دوآب» به «شامرزاد» را در پيش‌گرفتند به «شامرزاد» رسيدند. در «شامرزاد» تا امروز تيره‌اي بنام «اپري Apory» هستندكه بازماندگان نسل اين دو هستند. دختران اين طايفه از زيبايي بسيار برخوردار هستند به طوري كه زبانزد خاص و عام هستند. معروف است بهاران‌كه درخت سنجد به‌گل مي‌افتد تمايل‌آنها به معاشقه و معانقه به جايي مي‌رسد كه مجبور مي‌شوند پاي دختران را بخوكنند تا از خانه بيرون نروند.
                                  پری رو تاب مستوري ندارد---------- در اَر بندي سر از روزن برآرد



نويسنده : امیر اصغری راد | تاريخ : چهار شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:غار کیجا کچال, | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» زبان مازنی

زبان مازندرانی( مازنی یا مازرونی) یا همان زبان طبری/تبري نام یکی از زبان‌های ایرانی و یکی از شاخه‌های زبانهای ایرانی شمال‌غربی است. این زبان در استان‌های شمال ایران (به ویژه در سرزمین طبرستان قدیم) توسط مردمان مازندرانی تكلم مي شود. و براساس آمار سال ۱۹۹۳ میلادی ۳-۴ میلیون نفر آن را به عنوان زبان بومی تکلم می‌کردند


این زبان در شهرستانهای شمالی کشور و بعضی شهرستانها که دیگر جزء استانهای شمالی نیستند مانند شهرستان فیروزکوه و بویژه در سرزمین طبرستان قدیم رواج دارد. این زبان در




1. استان مازندران، 2. مناطق غربی استان گلستان مانند بندرگز کردکوی گرگان علی‌آبادکتول 3. مناطق شرقی و شمالی استان تهران مانند فیروزکوه قصران دماوند 4. مناطق شمالی استان سمنان مانند شهمیرزاد 5. همچنین در بین برخی از ایلات و عشایر همچون الیکاییها رواج دارد.


تاریخ زبان

زبان مازندرانی از زیرشاخهٔ دریای کاسپین در شاخهٔ شمال غربی خانواده زبان‌های ایرانی است. گارنیک آساطریان - زبان دیمیلی در دانشنامه ایرانیکا-  شاخه شمال غربی زبان‌های ایرانی شامل زبانهای تالشی و هرزندی و گورانی و گیلکی و مازندرانی و برخی از زبانهای تاتی و سمنانی می‌باشند. گارنیک آساطریان - زبان دیمیلی در دانشنامه ایرانیکا-  از دیدگاه تاریخی این زبانها به زبان پارثی(پهلوی اشکانی) وابستگی دارند. گارنیک آساطریان - زبان دیمیلی در دانشنامه ایرانیکا-


تا سدهٔ ۵ ه.ق سپهبدان طبرستان زبان مازندرانی را با خط پهلوی می‌نگاشتند و سکه می‌زدند. دو کتیبه به خط پهلوی در رسکِت واقع در دودانگه ساری وگنبد لاجیم سوادکوه مؤید این نظر است.

به تازگی چند نسخه خطی از برگردان ادبیات تازیان به زبان طبری و نسخه‌هایی از برگردان و برداشت قرآن به این زبان یافت شده که از روی آنها می‌توان دریافت که زبان طبری در سده‌های نخستین پس از اسلام دارای ادبیات گسترده‌ای بوده‌است.

مقدسی می‌نویسد که زبان طبرستان به زبان ولایت قومس و جرجان نزدیک است، جز آنکه در آن شتابزدگی است و ها زیاد به کار می‌برند.
ویژگی‌های تاریخی زبان

در مقایسه با سایر زبان‌های ایرانی، مازندرانی زیر نفوذ و تحت تأثیر عربی و ترکی واقع نگردیده و از دگرگونی‌ها در طول تاریخ جان سالم به در برده‌است، اگرچه در چند سدهٔ اخیر واژه‌های بیگانه‌ای از زبان‌های، ترکی و عربی وارد این زبان گردید و امروزه نیز به علت نفوذ فارسی معیار در این منطقه استفاده از این زبان رو به زوال است.
ادبیات مازندرانی

مقاله اصلی : ادبیات مازندرانی زبان مازندرانی (طبری قدیم) دارای ادبیات قابل توجهی بوده‌است. می‌دانیم که کتاب «مرزبان نامه» به زبان طبری نوشته شده بود و از آن زبان به پارسی دری برگردان شده‌است. ابن اسفندیار دیوان شعری را به زبان طبری با نام «نیکی نامه» بازگو می‌کند و آن را به اسپهبد مرزبان بن رستم بن شروین نویسنده «مرزبان‌نامه» نسبت می‌دهد. در قابوس نامه نیز دو بیت به زبان طبری از نویسنده ثبت است. ابن اسفندیار از برخی شاعران این سرزمین که به زبان طبری شعر می‌گفته‌اند یاد کرده و نمونه‌ای از سروده‌های ایشان را آورده‌است. در «تاریخ رویان» اولیاءالله آملی نیز ابیاتی از شاعران مازندرانی به زبان طبری ضبط شده‌است.

مجموعه‌ای از دو بیتی‌های طبری که به «امیری» سرشناس و به شاعری موسوم به «امیر پازوری» منسوب است، در مازندران وجود داشته که «برنهارد درن» شرق شناس روسی نسخه آنها را به دست آورده و زیر عنوان «کنزالاسرار» در سن پطرز بورگ (یا - سن پطرز بورغ) با برگردان ترجمه پارسی چاپ کرده‌است.
لهجه‌ها

بررسی کارشناسانه در جلگه‌ها و سپس نواحی کوهستانی نشان می‌دهد؛ زبان تبری به دوازده لهجه در مناطق مختلف مازندران تکلم می‌شود:
1. لهجه ساروی: شامل «چهاردانگه» از «کیاسر» تا کوهستان‌های «دودانگه»، جلگه‌های مابین «میان دورود» و جلگه‌های مناطق غربی تجن رود تا جویبار.
2. لهجه بابلی: از مناطق کوهستانی چلاو آمل تا بندپی، امامزاده حسن در سمت غربی آلاشت و نواحی جلگلهجهه‌های حد فاصل فریدونکنار، بابلسر، بهنمیر، کیاکلا تا روستاهای کوهپایه‌ای کهنه خط، گنج افروز و بابل کنار.
3. لهجه آملی: از کوهستانهای بندپی تا چلاو، لاریجانات، نمارستاق و کلارستاق آمل تا حوالی امامزاده هاشم و جلگه‌های دو سمت هراز، دشت سر و محمود آباد و کوهپایه‌ها و جلگه‌های جاده چمستان، میان آمل و نور.
4. لهجه قائمشهری: شامل سوادکوه و روستاهای جلگه‌ای حد فاصل بین کیاکلا، جویبار و روستاهای کوهپایه‌ای بیشه‌سر.
5. لهجه چالوسی و تنکابنی شرقی: شامل مناطق کلارباستانی، برخی از روستاهای کوهپایه‌ای منطقه بیرون بشم ولنگا و نواحی جلگه‌ای از آب چالوس و عباس آباد و رودخانه نشتا به مرکزیت عباس آباد.
6. لهجه تنکابنی مرکزی: شامل لهجه‌های دوهزار و سه‌هزاری و خرم‌آبادی و گلیجانی و چالکش یعنی جلگه‌های حد فاصل آب نشتا تا آب شیرود.
7. لهجه نوری و نوشهری: شامل بخشی از روستاهای بیرون بشم، کجور، محال ثلاث و جلگه‌های حد فاصل سرخ رود تا رودخانه چالوس.
8. لهجه بهشهری: شامل «چهاردانگه هزارجریب» از «سورتی» تا «کیاسر» و روستاهای مناطق جلگه‌ای از «گلوگاه، شاه کلیه» تا انتهای منطقه «قره‌طغان و رودخانه نکارود».
9. لهجه کردکویی: شامل «هزار جریب شرقی، شاه کوه زیارت، بالاجاده، رادکان، گز شرقی و گز غربی و روستاهای غیر ترکمن نشین از زنگی محله گرگان و چهاردانگه تا گلوگاه».
10. لهجه علی آباد کتولی: شامل نواحی روستایی کوهستانی شمال شاهوار و مناطقی چون کتول، پیچک محله، محمود آباد، فاضل آباد و جلگه‌های غیرترکمن نشین بلوک استارآباد قدیم.
11. لهجه فیروزکوهی: شامل شهرستان فیروزکوه، نواحی کوهستانی شهرستان دماوند تا رودهن و بومهن.
12. لهجه قصران باستانی: شامل مناطق اوشان، فشم، میگون، لالان، شمشک، گاجره و روستاهای کوهپایه‌ای توچال تا مناطق غربی رودخانه جاجرود



نويسنده : امیر اصغری راد | تاريخ : چهار شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:زبان مازندرانی , لهجه مازنی, | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» برج لاجیم شیرگاه

 

تصاویر سفر به لاجیم و مناظر راه

 

 

 

همچنین میتوانید در مسیربرج لاجیم، از روستای سی پی دیدن فرمایید

 

برج لاجیم

 

 

 



نويسنده : امیر اصغری راد | تاريخ : دو شنبه 8 ارديبهشت 1391برچسب:برج لاجیم شیرگاه , برج لاجیم ,برج , آثار تاریخی, | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» کاخ مرمر رامسر

پرونده:Ramsar palace.jpg



نويسنده : امیر اصغری راد | تاريخ : سه شنبه 8 ارديبهشت 1391برچسب:, | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» سوادکوه

 

شهرستان سوادکوه یکی از شهرستان‌های استان مازندران در شمال ایران است که در ناحیهٔ البرز مرکزی و در مجاورت استان سمنان قرار گرفته ‌است. مهم‌ترین شهر این شهرستان شهر زیراب بوده که دارای بیشترین جمعیت و مساحت در سطح شهرستان می‌باشد. شهر پل سفید مرکز این شهرستان می باشد. شهرستان سوادکوه از سمت شمال به شهرستان قائمشهر، از سمت جنوب به شهرستان فیروزکوه در استان تهران و شهرستان مهدیشهر در استان سمنان، از سمت غرب به شهرستان بابل و از سمت شرق به شهرستان ساری و ارتفاعات دودانگه و دهستان چاشم (شهریارکوه) در شهرستان مهدیشهر محدود است.

آبشار گزو

دریاچه شورمست


ادامه مطلب ...
نويسنده : امیر اصغری راد | تاريخ : چهار شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:سوادکوه , مازندران, | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» هفت حوض شیرگاه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



نويسنده : امیر اصغری راد | تاريخ : دو شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:هفت حوض , شیرگاه , اب , طبیعت بکر ,آبشار, | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» دریاچه ولشت

پرونده:Valasht2.jpg



نويسنده : امیر اصغری راد | تاريخ : سه شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:, | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» آلاشت .امامزاده دختر پاک

شهر الاشت ۳۶۰۰ سال تمدن دارد که تمدنش به معبد آناهیتا بر میگردد.

 

امامزاده دختر پاک امروز که همان معبد آناهیتا است مخصوص خانم هاست و اهالی آلاشت معتقدند اگر مردها داخل امامزاده بروند مار آن ها را نیش میزند. دختر پاک ها خودشان را وقت الهه آناهیتا در ایران باستان می کردند به همین دلیل باکره می ماندند.

قدمت بافت اصلی شهر به ۶۰۰ سال پیش می رسد.

۲ دسته خاندان در آلاشت وجود دارند: ۱/خاندانی که از قبل در آلاشت بوده اند و به بنی چه معروفند.

۲/ خاندانی که کوچ کردند که از جمله بزرگترین خاندانی هایی که کوچ کردند:۱/ پهلوان ها از لرستان ۲/ جمشیدی ها که بازماندگان پادشاه جمشیدند که در حمله ی مغول حاکم افغانستان بوده و عید نوروز را در ایران به یادگار گذاشت.

چرا این خاندان ها آلاشت را انتخاب کردند؟ در گذشته امنیت حرف اول را می زد و شهر آلاشت نیز در محاصره ی کوه هاست و کوه ها مانند دژ هستند.

شهر آلاشت در شاهنامه فردوسی نیز ثبت شده است به عنوان جایی که رستم و دیو سفید طبرستان جنگیدند و حتی سندش در آلاشت وجود دارد.

سنگی به اسم رستم دکت یعنی جایی که رستم سنگ را انداخته است.رستم با قلابش سنگ را به طرف دیو پرتاب میکندس سنگ در آلاشت می افتد.

ما در این منطقه کوه سوات را داریم که اسم سوات کوه برگرفته از آن است و بعد ها به صورت سواد کوه در آمد. سوات کوه به معنی کوه صاف  یا کوه پاک است. در نوک قله ی سوات قلعه ای مربوط به دوران پیشدادیان وجود دارد که مربوط به ۴۳۰۰ سال پیش است.

هم چنین قار ۵۰۰۰ ساله ای مربوط به ورد آریایی ها وجود دارد که در این قاره راه هایی وجود دارد که به ناکجا آباد می رسد.

جشن تابستانی ۲۶ عید ماه (۲۸ تیر ماه):در منطقه ای مرز بین سواد کوه و بندپی برگزار میگردد که ۵ پهلوان از هر محل کشتی لوچو میگیرند و اهالی نیز جشن میگیرند.

فرهنگ آلاشت:

شما اگر وارد این شهر شوید به یکی شهر خاص با فرهنگ خاص پا گذاشته اید که از گذشته به یادگار مانده است و اصالت ها حفظ شده است.

شهر بسیار تمیزی که آشغال نریختن فرهنگ مردم شهر شده است.

۹۹ درصد ازدواج ها داخلی است و دزدی و فحشا در این شهر وجود ندارد .

هم چنین در این شهر فرد زیر دیپلم نداریم.

درتفاع این شهر از سطح دریا ۱۸۰۰ متر است و چون این شهر در چاله قرار دارد نسبت به ییلاقهای دیگر خوش آب و هواتر است.

آلاشت از سال ۵۲ به بعد تبدیل به شهر شد و ۱۳۵۰۰ خانوار در این شهر به ثبت رسیده است.

شغل اولیه مردم دامداری بوده و مردم این شهر جزء بزرگترین دامداران منطقه می شوند و از ۳۵ سال پیش کوچ نشینی را آغاز نمودند.

آلاشتی ها ناسیونالیسم اند چون در هر انتخاباتی که برگزار می شود در هر جای ایران که باشند به آلاشت می آیند و به پای صندوق های رای می روند.

تلفظ اصلی کلمه آلاشت نیست بلکه الاشت بوده که ۳۰ سال پیش در نقشه برداری هوایی به آلاشت تغییر یافت و الاشت به معنی ولشت یعنی رانش است.

امکانات تفریحی شهر آلاشت:

ا/معبد آناهیتا          ۲/ تپه های باستانی کبری            ۳/ جایگاه آتشکده زرتشت           

۴/رصدخانه آلاشت     که جزء برترین رصد خانه های ایران است.

۵/مسجد امام حسین        با معماری بسیاز زیبا و فوق العاده که در سال ۵۲ بنا شد و نمونه ی آن در مازندران وجود ندارد.

۶/حمام قدیمی           ۷/موزه مردم شناسی         ۸/قافت بسیار زیبای شهر

آلاشت به ۳ اسم معروف است: ۱/شهر نجوم به دلیل وجود رصدخانه

۲/بهشت گمشده که از سال ۷۴ به بعد به این نام معروف شد.

۳/شهر خانم ها چون در این شهر خانم ها حرف اول و آخر را می زنند.

و در آخر آرزوی هر آلاشتی این است که در خاک خود دفن شود



نويسنده : امیر اصغری راد | تاريخ : چهار شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب:آلاشت , امامزاده دختر پاک, معبد اناهیتا , الهه اناهیتا, کوه سوات, | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» عناوين آخرين مطالب